والدمار چیرپینسکی و داستان کُد 62؛ معجزه اراده یا دوپینگ؟!
والدمار چیرپینسکی یک کودک خجالتی بود که بعدها به بزرگمرد ماراتن بازیهای المپیک بدل شد.
ورزش دات آنلاین- والدمار چیرپینسکی که متولد سوم آگوست 1950 در نیوگاترزلبن در منطقه ساکسونی ـ آنهالت آلمان شرقی بود، موفقیتهای ورزشی خود را مدیون یک معلم 35 ساله بود که مسیر زندگیاش را تغییر داد. پیتر کنراد معلم والدمار 12 ساله در مدرسه نیبورگ بود و او بود که نخستین بار راه پیستهای دوومیدانی را به والدمار نشان داد. در غیر این صورت هیچ بعید نبود که چیرپینسکی بدل به یک اسبسوار شود. اسبسواری که شاید هرگز فرصت درخشش در عالم مسابقات معتبر را پیدا نمیکرد!
پسر خجالتی و گوشهگیر آلمانی از هفده سالگی به صورت جدی به دوهای 3000 متر با مانع، ده هزار متر و ماراتن پرداخت و اندکی بعد وارد دانشکده ورزش شد و تمام زندگیاش به ورزش اختصاص یافت. او در سال 1972 قهرمان آلمان شرقی در مسابقه دوی 3 هزار متر با مانع شد و سه سال بعد نیز در رقابت دوی صحرانوردی در مسافت 12 کیلومتر قهرمان کشورش شد.
او از سال 1974 خود را آماده حضور در ماراتن المپیک مونترآل کرده بود و وقتی مسابقه آغاز شد در اوج آمادگی بود. حتی با این که کاملاً ناشناخته بود و کسی امیدی برای وی قائل نبود. اما چیرپینسکی از همان کیلومترهای آغازین در گروه پیشتاز مسابقه قرار گرفت و تا کیلومتر بیست و پنجم نیز مکان خود را در صدر حفظ کرد. اما در اینجا بود که فرانک شورتر آمریکایی و مدافع عنوان قهرمانی از او پیش افتاد. به این ترتیب مسابقه به اوج هیجان رسید و سرانجام این دونده آلمانشرقی بود که با 51 ثانیه برتری نسبت به نفر دوم، فاتح ماراتن المپیک شد.
چیرپینسکی که در آن زمان متأهل و دارای دو فرزند و ساکن شهر هاله بود، گذشته و مربیان سابق خود را فراموش نکرد و بلافاصله پس از بازگشت به وطن، از پتر کنراد و سایر کسانی که در پیروزی او سهیم بودهاند دعوت کرد تا در یکی از رستورانهای هاله، شام را مهمان او باشند. کنراد با دیدن شاگرد سابق خود بیش از همه تعجب کرده بود و گفت:
«وقتی بچه بود، خجالتی و گوشهگیر بود. اما اکنون افکاری باز و گسترده دارد و میل و آمادگی آن را دارد که راجع به مسائل مختلف به بحث نشیند. او اکنون از نظر روحی آمیزهای است از اراده، قاطعیت، فروتنی و تواضع. و این نشان خوبی است که ورزش تا چه حد میتواند در تربیت کودکان اثری معجزهآسا داشته باشد و از کودکی خجالتی، چنین قهرمان بزرگ و روشنفکری بسازد!»
دو سال پس از المپیک مونترآل، چیرپینسکی در مسابقات قهرمانی اروپا چهارم شد. با این وجود یک بار دیگر در هنگام برگزاری المپیک به اوج بازگشت. او در ماراتن مسکو در بیشتر لحاظ مسابقه پشت سر گروه صدرنشین حرکت کرد و انرژی خود را به لحظات انتهای مسابقه اختصاص داد. از کیلومتر سی و ششم او صدرنشین ماراتن شد و لحظه به لحظه اختلاف خود را با نفرات پشت سر خود افزایش داد. هرچند که خرارد نیبور هلندی دقیقه به دقیقه به چیرپینسکی نزدیکتر شد. اما والدمار در 200 متر پایانی مسابقه مجدداً سرعت گرفت و سرانجام با کسب دومین طلای ماراتن در المپیک، به دومین قهرمانی بدل گشت که دست به چنین شاهکاری زده است. نفر اول کسی نبود جز آببه بیکیلا دونده افسانهای اتیوپی. در پایان آن سال، والدمار برای دومین بار به عنوان بهترین دونده ماراتن سال انتخاب شد. او این افتخار را در سال 1976 نیز کسب نموده بود.
سه سال پس از المپیک مسکو، نوبت به برگزاری نخستین دوره دوومیدانی قهرمانی جهان رسید و چیرپینسکی با کسب مدال برنز ماراتن، نشان داد که بخت فراوانی برای المپیک لسآنجلس دارد. در پایان آن سال، چیرپینسکی همچون سال 1978، به عنوان هشتمین دونده ماراتن سال انتخاب شدو حالا دیگر بزرگترین هدف او درخشش در سومین المپیک زندگیاش بود. اما تحریم المپیک از سوی متحدین شوروی سبب شد که او فرصتی بزرگ برای کسب رکورد بیمانند را از دست بدهد. یک دهه بعد و با برداشته شدن دیوار برلین و فروپاشی کمونیسم، بسیاری این اتهام را به ورزشکاران بلوک شرق زدند که آنها همگی محصول آزمایشگاههای زیرزمینی کشورهایشان بودهاند. به کشور آلمان شرقی نیز این اتهام زده شد که طی سالهای 1968 تا 1988 سیستمی دقیق برای نظارت بر ده هزار ورزشکار نخبه داشته است. عدهای پا را از این فراتر گذاشتهاند و معتقدند که در اسناد غیرسری واقع در شهر لایپزیک در سال 1997، نام چیرپینسکی به عنوان کُد 62 در بین فایلهای مربوط به دوومیدانی دیده شده است و این چیزی نیست مگر اثبات دوپینگ این قهرمان! نایب قهرمان المپیک مونترآل (فرانک شورتر) نیز شدیداً به این امر اعتقاد داشت و تلاشهای فراوانی انجام داد تا مدال طلای چیرپینسکی را به خود اختصاص دهد. اما سرانجام کسی نتوانست چیزی را اثبات کند و نام والدمار چیرپینسکی به عنوان پرافتخارترین دونده ماراتن المپیک، در بازیها جاودانه ماند.
انتهای پیام/