رسانههای اجتماعی دنیای جدیدی از گزینهها را برای طرفداران و بازیکنان بازکرده است تا انتخاب کنند که چقدر درگیر هستند و چقدر میخواهند با طرفداران یا ستارههای خود در رسانههای اجتماعی نزدیک شوند.
ورزش دات آنلاین-در واقع، از میان تمام تحولاتی که در ۵۰ سال گذشته در فوتبال رخ داده است، میتوان ادعا کرد که اینترنت و به طور خاص رسانههای اجتماعی، بیشترین تأثیر روی فوتبال داشته است.
اساساً رسانههای اجتماعی قدرتی را به طرفداران داده است که قبلاً از صدای اعتراضی آنها به این وضوح تأثیرگذار نمیشد. همچنین این رسانهها به آنها دسترسی بیسابقهای به زندگی بازیکنان، مدیران و تیمهایی میدهد؛ در اینجا با تجزیهوتحلیل «شمشیر دو لبه» که اینترنت است، میبینیم که چه کسانی توانستهاند از آن به نفع خود استفاده کنند و کسانی که با گرفتاری در این فضا، فوتبال خودشان را نابود کردند.
از زمانی که رسانههای اجتماعی در اوایل دهه ۲۰۰۰ شروع به کار کردند، مزایای دسترسی و مشارکت آن بین میلیونها نفر بیش از حد انتظار افزایش یافت. این افزایش استقبال از رسانههای اجتماعی در ورزش به فوتبالیستها و هواداران این فرصت عالی را داده است تا در یک حلقه ثابت باشند و با فوتبالیستهای هواداران خودشان ارتباط برقرار کنند و هواداران نیز بیش از هر زمان دیگری به بازیکن احساس نزدیکی کنند.
اگر میخواهید سعی کنید با ستارههای ورزشی موردعلاقهتان ارتباط برقرار کنید، میتوانید از رسانههای اجتماعی استفاده کنید. هیچکس از روزنامهنگاران ورزشی نمیتوانست پیشبینی کند که اینترنت چقدر برای باز کردن خط ارتباطی بین ستارههای ورزشی و هوادارانشان اهمیت دارد؛ ستارگان فوتبال بهتنهایی افراد مشهور را دنبال میکنند و بسیاری از آنها تمایل دارند پس از هر بازی از توییتر و اینستاگرام به عنوان یک کنفرانس مطبوعاتی تلفن همراه از راه دور استفاده کنند و از بردها تمجید کنند و بابت اشتباهات فردی که در نهایت منجر به باخت میشود عذرخواهی کنند.
اما یکی از معضلات جامعه ورزشکاران و خصوصاً فوتبالیستها، کمدانشی آنان نسبت به جایگاه حقوقیشان در شبکههای اجتماعی است، بهویژه آن دسته از بازیکنانی که دنبالکنندگان میلیونی دارند، هرچه میزان دنبالکنندگان آنان بیشتر باشد، مشکلات آنها نیز بیشتر میشود.
اغلب این دسته از بازیکنان پیامها یا استوریهایی میگذارند که برایشان دردسرساز میشود. در این میان نخستین مسئولیت متوجه باشگاههای آن بازیکنان است، در باشگاهها فردی آبدیدهای باید بهعنوان مشاور در کنار تیم باشد تا به عنوان مسوول آموزش و ارتقای فرهنگی ورزشکاران نقش خود را ایفا کند.
شاید اگر چنین افرادی در باشگاههای ما حضور داشتند، بسیاری از استعدادهای ما مثل مهدی قایدی، محسن مسلمان، پیام صادقیان و… دچار حواشیای عجیب غریبی نمیشدند که منجر به نابودی فوتبالی آنها شود!
اگر این عمل درست انجام شود و آدم اهل آن سر جایش باشد، باشگاه یا فدراسیون. و. . دچار دردسر نمیشوند و خود ورزشکار هم در دام چالشهای خودساخته یکدگر انداخته نمیشود. هرچند در جامعه ورزش کنونی، وقتی هیچ استانداردی برای نصب مدیر عامل ندارد. نباید توقع چنین اعمالی را از مدیران تصمیمساز خودمحور و عقل کل پندار متصور بود.
انتهای پیام/