النی کاپوجیانی سرمربی تیم ملی بسکتبال زنان ایران درباره تیم ملی، فاکتورهای روانی اجتماعی و نقش آن در تاریخ سازی اخیر صحبت کرده است.
ورزش دات آنلاین- برای کسانی که با ورزش زنان ارتباط دارند، رسیدن تیم ملی بسکتبال ایران به فینال مسابقات سطح دوم قهرمانی آسیا، لحظهای مهم و ارزشمند به شمار میرود.
قطعاً ورزش دوستان بسیار اندکی در ایران و بسکتبال آسیا هستند که متوجه دستاورد بزرگ آنها که گرفتن مدال آسیایی برای اولین بار در تاریخ بسکتبال زنان است، نباشند، حتی اگر رنگ این مدال با باخت نزدیک در فینال به اندونزی نقره باشد و آنها را از صعود به دسته اول آسیا باز دارد.
النی کاپوجیانی (Eleni Kapogianni)، سرمربی ۵۴ ساله یونانی، پس از دو قهرمانی پیاپی در لیگ بسکتبال زنان یونان با تیم پاناتینایکوس، کاملاً آگاه بود که کار در آسیا و خاورمیانه چقدر متفاوت و چالشبرانگیز خواهد بود، بهویژه در ایران که تیم بسکتبال زنان آن هرگز عنوانی را لمس نکرده بود.
مهمتر از آن، مربیگری در کشورهای آسیایی مستلزم آمادگی روانی، فیزیکی و فنی متفاوتی است که دلیل آن جو و شرایط متفاوتی است که ورزشکاران زن ما نسبت به آنچه زنان ورزشکار اروپایی تجربه میکنند، دارند.
تحقیقات اخیر نشان داده است که زنان ورزشکار نخبه مستقر در کشورهای خاورمیانه بیشتر مستعد طیفی از عوامل استرسزای روانی مختلف در طول حرفهٔ ورزشی خود هستند و معمولاً سلامت روانی بسیار ضعیفتری را نسبت به هم نوعان خود در اروپا دارند.
برای فردی که تجربیات ایده آلی در بسکتبال لیگ اروپا دارد و اخیراً در مقابله با تمام عوامل روانی بیانشده در محیط جدید موفق بوده است، به اشتراک گذاشتن تجربیات دستاول خود با دنیای بسکتبال بسیار مهم است.
درعینحال به نظر میرسد این حضور، درهای جدیدی را برای تفسیر پارامترهای روانی-اجتماعی در ورزش بانوان خاورمیانه باز میکند. بنابراین، ما سعی کردهایم از طریق گفتگویی دوستانه با النی کاپوجیانی، تمام جنبههای مختلف این موضوع را پوشش دهیم.
النی، قبل از اینکه وارد مبحث اصلی شویم، ابتدا صمیمانهترین تبریکها را به خاطر موفقیت ارزشمند اخیر بسکتبال ایران با وجود شما پذیرا باشید، و سپس در مورد این روزهایتان به ما بگویید که زندگی پس از پایان یک تورنمنت سنگین چگونه است؟
النی کاپوجیانی: از اینکه من را به این جلسه دعوت کردید متشکرم. میدانید، روزهای من اینجا در یونان اخیراً دیوانه کننده بوده است. طبق روال عادی، خب باید کمی استراحت میکردم، اما متأسفانه اینجا با پاناتینایکوس قرارداد داشتم، بنابراین باید بلافاصه پس از برگشت به ایران به تیم ملحق شده باشم.
بنابراین زمانی برای استراحت وجود نداشت، زیرا صبحهایم را با یک کار سخت و البته دوستداشتنی در پاناتینایکوس پر میکنم، اگرچه این را هم باید بگویم که هنوز از کارهایی که با تیم ایران در کاپ آسیایی انجام دادیم بسیار هیجانزده و مفتخرم.
برنامه بعدی شما با تیم ملی بسکتبال زنان ایران چه خواهد بود؟ و بهطور دقیقتر، آیا قراردادتان در حال تمدید است؟
النی کاپوجیانی: حدود سه تا چهار ماه با فدراسیون بسکتبال ایران قرارداد داشتم که اواخر مرداد امسال به پایان رسید. البته شروع کار با این قرارداد کوتاهمدت طبیعی بود زیرا هر دو طرف شناخت خوبی از یکدیگر نداشتند و به همین دلیل تصمیم گرفتیم با هم کار کنیم و ببینیم در ادامه چه اتفاقی میافتد.
مطمئناً یک برنامه بلندمدت برای بسکتبال زنان ایران وجود دارد و ما با رییس فدراسیون بسکتبال ایران – آقای جواد داوری – که طرفدار برنامه بلندمدت هستند، بسیار در این مورد صحبت کردیم. هنوز وقت نداشتم حضوری صحبت کنم زیرا زمانی که من در ایران بودم، او در چین مشغول بود.
حدس میزنم بهزودی صحبت خواهیم کرد تا جزئیات را روی میز بگذاریم و ببینیم دقیقاً چه چیزی میتوانم ارائه دهم. من باید ابتدا به زمان شخصی و استراحت خود فکر کنم زیرا مربیگری بسکتبال یک شغل بسیار سخت است و قبل از هر تصمیمی باید خودم را بازیابی فکری و جسمی کنم.
با این حال، قلب من در ایران است و دوست دارم برگردم و با بازیکنان ایرانی کار کنم که میدانم میتوانم بیشتر به آنها آموزش دهم، اما این بار همانطور که گفتم، بهتر است با منطق خودم تصمیم بگیرم نه با احساس.
شاید بسیاری از دوستداران بسکتبال دوست داشته باشند ابتدا بدانند که چگونه با ایران ارتباط برقرار کردید و مهمتر اینکه چرا پیشنهاد طرف ایرانی را پذیرفتید؟ آیا انگیزه خاصی وجود داشت؟
النی کاپوجیانی: بسکتبال عرصه بزرگی از بازار بازیکنان و مربیان است. بنابراین مدیر برنامههای من به دنبال فرصتی جدید برای من در دنیا بود، این فرصت هم پیشنهادی از سوی او بود و به این ترتیب با فدراسیون ایران ارتباط برقرار کردیم.
میتوانم بگویم که برای من نه تنها در کار بلکه از منظر زندگی نیز چالشبرانگیز است، مانند شناختن افراد جدید، آشنایی با زندگی و فرهنگهای جدید درحالیکه خودم را با شیوههای متفاوت زندگی، طرز تفکر متفاوت و رعایت قوانین مختلف در یک جامعه متفاوت وفق میدهم.
این بسیار خوب است. من همچنین معتقدم که این یک فرصت نو برای من بود و بعد از اولین ملاقات با آقای داوری، هر دو متوجه شدیم اهدافمان در یک راستا است و امضای قرارداد شکل گرفت.
پیش از پرداختن به موضوع اصلی که عوامل روانی-اجتماعی در ورزش زنان است، میخواهیم با چیزهای مرتبط شروع کنیم — شباهتهای فرهنگی بین یونان و ایران و اینکه چگونه ممکن است به شما در مدیریت بهتر تیم کمک کرده باشد؟
النی کاپوجیانی: یونانیها و ایرانیان بهعنوان ملت شباهتهای زیادی دارند. ما ملتهای قدیمی با تاریخ بزرگ، فرهنگ و تمدن عظیم هستیم، بنابراین من همیشه از دیدن این تعداد بالای افراد تحصیلکرده و فرهیخته لذت میبرم.
اینها چیزهایی است که به من از اولین روزهای حضورم در ایران حس خوبی داد طوری که انگار در خانه خودم هستم و معتقدم که ما بسیار شبیه هم هستیم. اما هنوز سخت است بگوییم این شباهتها بین کشورها به همان اندازه مهم بوده که عامل اصلی موفقیت ما باشد.
آنچه واضح است این است که شخصیت، مهارتهای انسانی و سبک مربیگری پاسخ قابلقبولتری برای سؤال شما خواهد بود، منظورم این است که چگونه با مردم ارتباط برقرار میکنیم و وقتی نوبت به مربیگری حرفهای میرسد، چگونه با بازیکنان خود ارتباط برقرار میکنیم.
من مربیای هستم که تمایل دارم با قلب بازیکنانم ارتباط برقرار کنم و این را واقعاً اعتقاد دارم که «اگر میخواهید بهترین نتیجه را از چیزی بگیرید، باید با قلب ارتباط برقرار کنید». این همه آن چیزی است که باید انجام شود.
سعی میکنم بازیکنانم و کل کادر تیم را بهعنوان شریک و عشق خود ببینم، بنابراین این موارد ممکن است در هر سفری که وارد میشوم کمک زیادی به من کند.
میدانیم که شما دو قهرمانی پیاپی با پاناتینایکوس در لیگ ملی یونان کسب کردهاید، میتوانید در مورد تعداد مربیان یا کادر فنی که بهطور معمول در یونان داشتهاید صحبت کنید تا بتوانیم با آنچه در ایران وجود دارد مقایسه کنیم؟
النی کاپوجیانی: در یونان، دو دستیار بسکتبال دارم – یک کمکمربی و یک مربی بدنساز – دو فیزیوتراپ و یک مدیر تیم که بازیکن سابق من بود.
در ایران هم همینطور بود و فدراسیون تمام تلاش خود را کرد تا خواسته من را فراهم کند، زیرا تا آنجا که من میدانم، این اولین بار بود که فدراسیون ایران اقدامات جدی را روی بسکتبال بانوان انجام میدهد و این نگرش غنی کمک کرد تا همه کادر فنی کنار هم باشند و با هم کار کنند. بنابراین همهچیز راضیکننده بود.
صحبت از جایگاه ورزش در فرهنگ اروپایی، از دیرباز بهعنوان یک حق اجتماعی یا حقوق بشر تعریف شده است. اما آنچه ما در خاورمیانه میبینیم بسیار متفاوت و ورای آن تعاریف است. این مورد را چگونه در بازیکنی که با آنها کار کردید دیدید؟ آیا شخصاً احساس کردهاید که این تفاوتها بر برنامهریزی آمادهسازی تیم شما تأثیر گذاشته باشد؟
النی کاپوجیانی: بهتر است در مورد تأثیر این تفاوتها بر بسکتبال صحبت کنم. مطمئناً تفاوتهای آشکاری وجود دارد – سطح اروپا به دلایل زیادی از بسکتبال خاورمیانه و ایران بالاتر است.
به نظر میرسد یکی از اصلیترین آنها در برنامههای تمرینی معمول آنها باشد، زیرا بسکتبالیستهای زن اروپایی دسترسی بیشتری به زمینهای بسکتبال دارند، حتی زمانی که در مدارس و در سطح حرفهای هستند، آنها میتوانند در همه جا با هر شرایطی تمرین کنند، میدانید، حتی با مردان.
آنها میتوانند با مربیان سطح بالا بهصورت تخصصی کار کنند اما از سوی دیگر، میدانم فرهنگ اسلامی متفاوت است و این چیزی است که از صمیم قلب به آن احترام میگذارم و میدانم که راه پیشرفت برای هر باور و فرهنگی وجود دارد.
من مطمئنم در هر بازیکنی که در ایران با آنها کار کردم، استعدادی وجود دارد که به فرصتهایی برای شکوفایی نیاز دارد. ما میتوانیم فقط روی مسائلی که در کنترل ما هست کار کنیم. ما باید به دختران بسکتبالیست ایرانی کمک کنیم تا از طریق بازیهای دوستانه سطح بالا و تماشای بیشتر بازیهای بسکتبال اروپایی پیشرفت کنند تا آنها را از نظر روانی بینالمللیتر کنیم که واقعاً مهم است.
این را به این دلیل میگویم که گاهی، بهویژه در ابتدای تمرینهایمان در ایران، هم برای من سخت بود که یک تمرین را توصیف کنم و هم برای آن دخترها که درک کنند چه چیزی از آنها میخواهم انجام دهند.
همهچیز در مورد تکرار است – بیشتر و بیشتر، و همچنین تماشای ویدیوها برای درک آنچه در مورد آن صحبت میکنیم. این بزرگترین تفاوتی بود که بین بازیکنان ایرانیام و همتایان اروپاییشان احساس میکردم که بهطور عجیبی، برنامههای آمادهسازی من را خراب میکرد، بهگونهای که مجبور میشدم زمان بیشتری را صرف کنم تا آنها را با فلسفه و تاکتیک خودم سازگار کنم.
آیا در ایران نسبت به دوران حرفهای در اروپا از سبک مربیگری متفاوتی استفاده کردهاید؟ آیا شما و کادر مربیگری قبل از کار روی تمرینهای فیزیکی، فنی و تاکتیکی، ابتدا بازیکنان را از طریق برخی راهبُردهای تغییر نگرش آماده کردید؟ زیرا همانطور که تحقیقات نشان میدهد، آسیبهای روانی-اجتماعی در میان زنان ورزشکار در آسیا برجستهتر است.
النی کاپوجیانی: من نمیتوانم متفاوت باشم زیرا میدانید، سبک مربیگری من سبک خود من و طبیعت من است. اما کاری که من انجام دادم این بود که سعی کردم تکنیکها را سادهتر بیان کنم طوری که مطمئن شوم که همه بازیکنانم متوجه میشوند.
نه تنها در مورد مسئولیتهایشان برای یک بازی خاص، بلکه همچنین در تجزیه و تحلیل حریفانمان – تاکتیک ساده اما با برخی موارد ترفندها، بهویژه در طول بازی در مربیگری زنده – که قدرت من است – و همینطور در تایم اوتهایی که میتوانستیم بازیکنان را برای اجرای تاکتیکهای متفاوت آماده کنیم.
بدین ترتیب سعی کردم باورهای بازیکنانم را به برنامه و کاری که میتوانستند انجام دهند، رشد دهم. از نظر روانشناسی، خوب است که روی اعتماد به نفس بازیکنان کار کنید، اما معتقدم که آن باید در چهارچوب محدودیت باشد و شما بهعنوان مربی باید آن را از طریق نظم و انضباط بالا ببرید، درحالی که عشق و منطق را هم دارید.
بنابراین من این کار را با قلبم انجام دادم، اما در عین حال، میخواستم آنها متوجه شوند که محدودیتی وجود دارد، کسی مسئول است که تصمیم میگیرد، اما از آنها مراقبت میکند، از آنها حمایت میکند و همهچیز را برای آنها انجام میدهد.
این سبکی بود که یک ارتباط قابلاعتماد بین من و بازیکنانم ایجاد کرد تا به آنها در لحظات سختشان کمک کنم و آنها را راحتتر با تمرکز کامل به تیم برگردانم، که صادقانه آنطور که گفتم کار سختی برای من نیست چون شخصیت من اینگونه است.
آیا شما برای کمک به آنها در مسائل شخصی زندگی آنها حضور داشتید؟ ما مربیان دیگری داریم که هرگز نزدیک بودن به بازیکنان را به عنوان یک راهبُرد رفتاری مفید باور نمیکنند و میگویند این مدل ممکن است مربیان را از برنامههای اصلی مربیگری و تمرینی آنها منحرف کند.
النی کاپوجیانی: منظورم این نبود که با بازیکنانم معاشرت کنم یا در زندگی شخصی آنها دخالت کنم. منظور من این بود که میدانید بازیکنان مانند هر انسان احساسات دارند و ممکن است روزهایی به دلایل ذهنی یا هر نوع مشکلی در زندگی خود خوب بازی نکنند.
کار من ابتدا این است که همه این سطوح ناامیدی را روزانه درک کنم و سپس به آنها کمک کنم تا نسخه بهتری از خود را در زمین نشان دهند، بنابراین این زندگی شخصی آنها نیست، بلکه چیزی است که ما در زمین با آن برخورد میکنیم و باید تأثیر بگذاریم.
برای مثال وقتی میشنوم اتفاق بدی برای یکی از بازیکنانم افتاده است، آن را در ذهنم نگه میدارم و میتوانم دلیل رفتار/واکنشهای او را در زمین بهتر توضیح دهم تا به او کمک کنم مشکل شخصی را پشت سر بگذارد و بیشتر روی تمرین تمرکز کند.
این همان چیزی است که کار من با این تعریف میشود، میدانید، اینکه بازیکنانم در پایان بهتر بسکتبال بازی کنند، اما همه ما میدانیم، بازیکنان ما ابتدا باید از نظر روحی و جسمی احساس خوبی داشته باشند.
منظور از ارتباط نزدیک این است که سعی میکنم به آنها کمک کنم به خودشان و برنامههایمان ایمان بیاورند تا آنها را در تمرینها و مسابقات رقابتیتر کنیم و همه اینها مستلزم برخی تعاملات دوستانه است.
به عنوان مثال، صرف شام با بازیکنان که خیلی این کار را زیاد نمیکنم فقط در ابتدای هر فصل، مخصوصاً زمانی که باید با بازیکنان جدید یا بازیکنان خارجی که در یونان با آنها کار کردم آشنا میشدم.
به طور کلی من با شما و نگرانیهای مربیان در مورد این سبک موافقم که ممکن است به کیفیت تمرینات لطمه بزند، اما از طرف دیگر میتوان حد، آستانه و قوانینی را قرار داد که همه بر اساس آن حرکت کنند تا مطمئن شویم همهچیز در تعادل است.
برگرفتهشده از یکی از جدیدترین مطالعات بهروز در زمینه روانشناسی زنان بسکتبالیست آسیایی، خلقوخو و منش همراه با سطح اضطراب، همه از عاملهای اولیه تأثیرگذار در عملکرد بسکتبالیستهای ژاپنی و کرهای گزارش شدهاند. بیایید کمی در مورد شخصیت بازیکنان زن ایرانی و همچنین استراتژیهای تمرینی ذهنی که بازیکنان شما برای آمادگی برای مسابقات قهرمانی آسیا دسته دو انجام دادهاند صحبت کنیم.
النی کاپوجیانی: در مورد این موضوع و تحقیق بر روی بازیکنان زن بسکتبال کره و ژاپن، من چیزی نمیدانستم، اگرچه باید بسیار جالب باشد و من به آنچه شما و تحقیقات معتقد هستید اعتقاد دارم.
من این همه اضطراب در بازیکنانمان ندیدم. شاید چیزی در درون وجود داشته که به راحتی قابلمشاهده نبوده، اما هر چه که باشد، فکر میکنم شیوهای که ما از صمیم قلب با هم کار میکردیم و نحوه ارتباط ما با هم میتوانست احساس خوبی به آنها بدهد و به آنها کمک کند تا از مشکلات شخصی خود دور شوند.
وقتی صحبت از بازیها میشود، بله، عمدتاً در حرارت بازیها طبیعی است و از نداشتن تجربه حرفهای در چنین مسابقات بینالمللی ناشی میشود. بنابراین من آن را با اضافه کردن این نکته به پایان میبرم که دختران ایرانی حتی احساس آزادی بیشتری در زمین دارند و اگر کمی تجربه کسب کنند به خوبی با اضطراب خود کنار میآیند.
اگر موردی وجود داشته باشد که از آن راضی نیستید و میخواهید برای برنامههای آمادهسازی آینده در تیم خود تغییر دهید، آن چه میتواند باشد؟
النی کاپوجیانی: نمیتوانم بگویم چیزی وجود دارد که من را خوشحال نمیکند، اما چیزی که میخواهم تغییر دهم، ذهنیت دخترانمان است که در مقیاس وسیعتر، فکر میکنم ذهنیت ایرانی است.
میدانید به جای اینکه روی کار خودشان تمرکز کنند، خیلی بیشتر روی کار دیگران تمرکز میکنند. همه ما میدانیم که این رفتارها ممکن است منجر به قضاوتهای غیرضروری شود که باعث افزایش سطح استرس، اضطراب و احساس افسردگی میشود، درحالیکه باید یاد بگیرند که چگونه فقط خود را در زمینه مثبت قضاوت کنند تا مرتباً پیشرفت کنند.
بنابراین این اولین چیزی است که میخواهم به آنها آموزش دهم و باور کنید، آنها خیلی سریع یاد میگیرند.
به غیر از آن، چیز دیگری است که من مشتاقانه منتظر بهبود آن هستم، نه تغییر، و آن نحوه درک شرح وظایف در کار مشترک تحت مسئولیت انحصاری است، که اکنون پس از آنچه اخیراً در مسابقات سطح دو آسیایی از طریق یک کار تیمی به دست آوردیم، قابلدسترستر است.
هوش هیجانی یکی از عناصر کلیدی در NBA گزارش شده. با این حال، وقتی در مورد یک بسکتبالیست نخبه موفق صحبت میکنیم، همه اغلب شروع به فکر کردن درباره سختکوشی، قدرت بدنی، قدرت انفجاری، سرعت و چاپکی، حمل توپ و توانایی پرش میکنند، درحالیکه اغلب جنبههای روانشناختی، مهمتر از همه مهارتهای تفکر انتقادی را نادیده میگیرند. فکر میکنید این مهارت کلیدی بسکتبال در بازیکنان زن ایرانی و سایر تیمهای آسیایی چگونه است؟
النی کاپوجیانی: فکر میکنم هوش هیجانی بالاتر از استعداد در بسکتبال یا هر ورزشی است. اینکه بازیکن توانایی افکار چند جهته در زمین و تفسیر مناطق مختلف زمین در کوتاهترین زمان ممکن را داشته باشد، عامل بسیار مهمی است که با تجربه بازی و تمرین مهارتهای حسی زیر بازیهای پرفشار بهدست میآید.
همینطور شما بهعنوان یک مربی نیاز شدید به تعامل معنوی دارید تا به نتایجی که میخواهید برسید، مخصوصاً وقتی شرایط سخت میشود، باید قلب خود را روی کار بگذارید و پیوندهای قوی خود را با بازیکنان خود داشته باشید.
به جرات میتوانم بگویم ما و بازیکنان ارتباط بسیار مقاومی داشتیم، هرچند باید اعتراف کنم که برخی از حریفان ما حتی بهتر از ما در این زمینه ظاهر شدهاند که به نظرم به خاطر تجربه کمتر بازیکنان ما بود. این در باور پیروزی و تسلیم نشدن کلید نهایی است.
همه ما میدانیم که ایرانیها احساساتی هستند، بنابراین این عامل ممکن است یک مزیت یا ضرر باشد که بستگی به نحوه مدیریت فرد دارد. رابطه مربی و ورزشکار را برای تبدیل هیجانات منفی احتمالی به نتایج مثبت چگونه توصیف میکنید؟
النی کاپوجیانی: ایرانیها طبیعتاً احساساتیتر هستند و همچنین دخترانی که من با آنها کار کردم، اما نکته اینجاست که من هم ذاتاً احساساتی هستم. بنابراین من میگویم که هر چه تجربه بیشتری داشته باشید، شانس بیشتری برای تبدیل احساسات منفی خود به احساسات خوشایند خواهید داشت.
همانطور که گفتم، هر بار که ما بهعنوان یک تیم در شرایط سختی قرار میگرفتیم، مشترکاً سعی میکردیم به خوبی از آن بگذریم چنان که در بازی فینال خود مقابل اندونزی چندین بار نشان دادیم.
میدانید، من محقق یا استاد دانشگاه نیستم که با اصطلاحات علمی به این موضوع پاسخ دهم، اما بر اساس تجربهام، داشتن بازیکنان عاطفی خوب است، اما نحوه مدیریت آن، موفقیت ما را تعیین میکند.
شما به فینال اخیر خود اشاره کردید، آیا واقعاً چیزی وجود داشت که از آن فینال که با باخت یک امتیازی شما همراه بود، یاد گرفته باشید؟ آیا موافقید که تیم ایران بازی را در کوارتر سوم واگذار کرد، جایی که کارشناسان بسکتبال آن را مهمترین سکانس بازی نامیدهاند؟ به نظر میرسید سرعت بازیکنان شما در کوارتر سوم کند شده بود، اینطور نیست؟ و اگر بله، به نظر شما آن یک باخت ذهنی بود یا جسمی؟
النی کاپوجیانی: بله، قبول دارم ما بازی آخر را به کوارتر سوم باختیم و عملکرد تیم ما کاهش یافت، اما لطفاً فراموش نکنید، ما تیم مدعی قهرمانی نبودیم، اندونزی بود که انتظارها از آن تیم قهرمانی بود.
مطمئن بودم و انتظار داشتم بعد از نیمه اول، آنها باید با تمام توان با برنامهها و تاکتیکهای جدیدی که مربیشان ارائه میدهد، واکنش نشان دهند.
از نظر روانشناسی، من به جرات میگویم که بازیکنانم بسیار مقاوم و بهتر بودند و اگر اندونزی آن بازیکن آمریکایی را نداشت که به آنها اعتماد به نفس زیادی میداد، ما بهراحتی آنها را شکست میدادیم.
همانطور که قبلاً گفتم، برای بازیکنان بیتجربهام بسیار سخت و احتمالاً غیرممکن است که کنترل بازی را با از دست دادن چند امتیاز مهم متوالی هنگام بازی در اولین فینال خود به دست آورند.
بنابراین چیزی که آنها باید روی آن کار کنند افزایش حس پیروزی و کسب تجربه بینالمللی بیشتر است، اگرچه در مورد این بازی، اگر جلوتر را نگاه کنیم، در کوارتر چهارم دوباره کار بزرگی انجام دادیم، جایی که برگشتیم و بازی را لحظاتی در دست گرفتیم و هرگز تا آخرین ثانیه عقب ننشستیم. این برای من از همهچیز مهمتر است حتی مهمتر از هر مهارت دیگری.
اگر بخواهید چند بازیکن خود را نام ببرید که در تبوتاب بازیها بازیکنانی از نظر روحی مقاومتر بودند، آنها چه کسانی هستند؟ آیا آنها جزو مؤثرترین یا گلزنترین بازیکنان تیم شما نیستند؟
النی کاپوجیانی: من دوست ندارم برخی از بازیکنانم را نام ببرم زیرا در برابر تلاشهایی که همه آنها برای تیم ما انجام دادند امکان دارد منصفانه انتخاب نکنم.
وقتی تیم شما یک تورنمنت را با یک نتیجه تاریخی به پایان میرساند، این نشاندهنده کار بزرگی است که همه انجام دادهاند—همه آنها با درجات مختلفی از قابلیتها. اما، همه آنها بهبود یافتهاند و این چیزی است که در پایان چنین تورنمنت سنگینی بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد. من به همه آنها بسیار افتخار میکنم.
نظرتان درباره حضور فریده هادوی بهعنوان یک چهره بزرگ و قدیمی بسکتبال ایران و، دستیار جوان اما با تجربه مثل نیکا بیکلیکلی و بقیهٔ اعضای کادر فنی چیست؟
النی کاپوجیانی: در مورد کادر مربیگری، آنها خیلی تلاش کردند و خیلی زیاد من این را میدیدم. نیکا (نیکا بیک لیکلی)، شایسته (شایسته متشرعی) و دستیاران فنی من (پویا قنبری و پویا قانع) هر روز بهتر و بهتر شدند و سعی کردیم همکاری بسیار خوبی داشته باشیم.
من معتقدم که جوانترها مثل نیکا میتوانند آینده بسیار روشنی در مقابل خود داشته باشند زیرا آنها را بسیار باهوش دیدم و میتوانند در هر جایی که کار میکنند شگفتی ایجاد کنند.
در آخر، فریده (فریده هادوی) عزیز برای من ابتدا یک دوست بسیار خوب و سپس یک معلم بود تا من را با تجربیات غنی خود پر کند که در مسائل روانشناختی به من کمک زیادی کرد.
هر بار که قرار بود با موقعیتهای سخت کنار بیایم، او با ترفندهای ذهنی که به من پیشنهاد میکرد همیشه در کنارم بود. هیچچیز بهتر از این نیست که کسی را داشته باشی که پشتت را بگیرد و من هیچ کلمهای برای تشکر از او ندارم جز اینکه عشقم را برای او بفرستم و بگویم که خوششانس هستم که دوستی مثل او دارم.
من همچنین میخواهم از شما تشکر کنم که مرا به این مصاحبه فوقالعاده دعوت کردید با این سؤالات بینظیر که هرگز در فعالیت ورزشیام از من پرسیده نشده است.
انتهای پیام/