روزگار سیاه ستاره‌های عراقی در اتاق قرمز

تاریخ: ۹ مهر ۱۴۰۲، ۸:۳۷:۴۵

کدخبر: 64489

روزگار سیاه ستاره‌های عراقی در اتاق قرمز
عدی حسین، فرزند ارشد صدام حسین، در زمانی که ریاست فدراسیون فوتبال عراق را بر عهده داشت، دست به اعمال وحشیانه‌ی عجیبی زد.

ورزش دات آنلاین- هیتلر، موسولینی، استالین، فرانکو، چائوشسکو، ویدلا و البته، صدام حسین، روزگاری جزو قدرتمندترین مردان جهان بودند، اما تمامی این اسامی، با یک سقوط ناگهانی مواجه شدند. دیکتاتورها یک روزی می‌آیند و یک روزی هم با تمام قدرت و جلال و جبروتشان، بار و بندیلشان را می‌بندند و قدرت را رها می‌کنند و می‌روند؛ اما روزهای سیاهی که رقم می‌زنند، در حافظهٔ برگه‌های دفتر تاریخ حکاکی می‌شوند.

فوتبال، یکی از بسترهای مناسب از سوی دیکتاتورها برای اجرای پروپاگاندا بود؛ آن‌ها با استفاده از این ورزش محبوب، بدون اینکه خونی از دماغ کسی بیاید، به اهدافشان می‌رسیدند؛ اما پسر ارشد صدام حسین با بقیهٔ نمونه‌ها فرق داشت، او اصلا متوجه اهداف سیاسی و اجرای پروپاگاندا نبود، او از فدراسیون فوتبال عراق برای ارضای روحیه سادیسمی خود سواستفاده می‌کرد.

روایت‌ها می‌گویند که او از دوران بچگی تمایل زیادی به خشونت داشت و در ۱۰ سالگی، به جای بازی کردن با اسباب‌بازی‌ها، با نارنجک‌های غیرفعال، خودش را سرگرم می‌کرد.

خود صدام هم از این روحیهٔ عدی چندان ناراضی نبود. خودش عادت داشت مخالفانش را بدون حرف و حدیث از لب تیغ بگذراند. احتمالا آن سخنرانی معروفش را دیده باشید که در میان صحبت‌هایش، ناگهان نام سه جاسوس را که بین حضار نشسته‌اند را می‌آورد و چند دقیقه بعد، آن ۳ نفر بدون این‌که حق دفاع از خود را داشته باشند، تیرباران می‌شوند. او برای حفظ قدرت حاضر بود هر چند نفر را به قتل برساند و حالا همین روحیه را در فرزند ارشد خود می‌دید.

حتی عدی را در دوران کودکی و نوجوانی با خود به شکنجه‌گاه قصرالنهایه می‌برد، جایی که خیلی از مخالفان رژیم در آنجا کشته شده بودند. تمام این‌ها دست به دست همدیگر دادند تا عدی حسین، تبدیل به یک هیولای خطرناک در جامعهٔ عراق شود، حتی شاید خطرناک‌تر از پدرش صدام!

پس از شکست رژیم بعث عراق در دفاع مقدس، روحیهٔ ملی‌گرایی در بین مردم تضعیف شده بود. دیگر کسی از غرور عراقی و ارتش قدرتمند صدام حرفی نمی‌زد. رییس جمهوری بی‌رحم عراق، جوانان زیادی را به جبهه‌های جنگ فرستاد، اما در نهایت چیزی جز یک شکست تحقیرآمیز نصیبش نشد.

حالا صدام باید روحیهٔ ناسیونالیستی در کشورش را تقویت می‌کرد. یکی از راه‌کارهای او، انتصاب عدی حسین به عنوان رییس فدراسیون فوتبال عراق بود. به خوبی می‌دانست که با موفقیت تیم ملی فوتبال در تورنمنت‌های بین‌المللی، روحیهٔ میهن‌پرستی میان تودهٔ مردم بازیابی می‌شود.

سال‌های آغازین ریاست عدی درخشان بود. عراق در اولین سال ریاست او جام خلیج را برد و یک سال پس از آن، جام عرب را  نیز از آن خود کرد، با این حال، باز هم کسی تصور اتفاقی که قرار بود برایشان رقم بخورد را نداشت. عراق با یک پیروزی دراماتیک مقابل سوریه در آخرین دیدار خود در مسابقات مقدماتی، مجوز حضور در جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک را به دست آورد که تا به امروز اولین و تنها حضور شیرهای بین‌النهرین در بزرگ‌ترین تورنمنت ورزشی دنیا است.

پیش از آغاز این مسابقات، به عدی حسین پیشنهاد شد تا برای به دست آوردن آمادگی بیشتر در جام جهانی، با برزیل و انگلیس بازی دوستانه برگزار کند، اما او به‌خاطر این که امکان داشت آبروی رژیم و خانواده در مقیاس بین‌المللی خدشه‌دار شود، این پیشنهاد را رد کرد.

عراقی‌ها در این رقابت‌ها با مکزیک میزبان، بلژیک و پاراگوئه هم‌گروه شدند که قرعهٔ سختی به حساب می‌آمد، اما بازیکنان عراق که به جنگیدن تا آخرین لحظه خو گرفته بودند، زنگ تفریح نشدند و به‌رغم شکست در هر سه مسابقه و حذف زودهنگام، اما عملکرد خوبی از خود به نمایش گذاشتند.

این‌ها باعث نشد تا راز بلاهایی که عدی بر سر بازیکنان می‌آورد پنهان بماند. او در اتاق‌هایی معروف به اتاق قرمز، بازیکنان را شکنجه می‌داد. بهانه‌اش برای انجام چنین کارهایی، افزایش انگیزه بازیکنان بود، ایجاد یک فضای پر اضطراب و مملو از وحشت توسط عدی عمداً برای ایجاد انگیزه در بازیکنان برای پیروزی طراحی شده بود. هدف این بود که تهدیدهای بی‌پایان، کتک خوردن یا فرستاده شدن به سلول انفرادی در ضمیر ناخودآگاه بازیکنان نقش ببندد تا آن‌ها را از خستگی یا هر گونه کمبود استعداد عبور دهد. در عوض، روش‌های مورد استفاده کاملاً برعکس بود، زیرا فشار روانی ناخواسته فوتبالیست‌های عراق را فلج می‌کرد. اما کیست که نداند همهٔ این‌ها به خلق و خوی خشن او و طبیعت سادیستی او برمی‌گشت، نه افزایش روحیه بازیکنان.

ابزارهای شکنجهٔ او حتی در سیاه‌چال‌های قرون وسطایی هم پیدا نمی‌شد. این ابزارها شامل یک تابوت فولادی بودند، با میخ‌های بلندی که از هر جهت، به سمت داخل می‌رفتند، بنابراین قربانیان سوراخ سوراخ و خفه می‌شدند. ابزار فلزی دیگر شامل زیرپایی‌ها در پایین و حلقه‌هایی در شانه‌ها بود که برای آویزان کردن قربانیان و رگبار شوک‌های الکتریکی و شلاق استفاده می‌شد.

برخی دیگر از مجازات‌ها اما خیلی برای عدی لذت‌بخش نبودند. پیش پا افتاده‌ترین روش عدی با فراخوانی به رختکن قبل از مسابقات یا بدتر از آن در بین دو نیمه شروع می‌شد. یک گوینده با صدای ترسناک تهدید می‌کند که پاهای بازیکن را جلوی سگ‌های درنده می‌اندازد یا باید در فاضلاب خالص حمام کنند.

اگر این اثر نداشت، پاس‌ها یا شوت‌های نادرست با دقت شمارش می‌شدند و در صورت رسیدن به تعدادی مشخص، بازیکنان تحت جلسات تمرینی ۱۲ ساعته قرار می‌گرفتند که شامل ضربه زدن به توپ‌های سیمانی با دمای ۱۳۰ درجه می‌شد؛ در حالی که لباس‌های سنگین نظامی و پوتین به تن داشتند.

با گذشت زمان، سورفتارها و تاکتیک‌های ارعاب به کارگردانی عدی راه خود را به مکان‌های متعددی باز کرد. زندان بدنام الرضوانیه تا حدودی به خانه دوم بسیاری از فوتبالیست‌های عراق تبدیل  شده بود. برای آن‌ها عادی بود که در اتوبوس تیم با خود بالش ببرند تا در صورتی که عدی آنها را بعد از مسابقات به زندان محکوم کند، چیزی برای خوابیدن داشته باشند. سایر مجازات‌ها عبارت بودند از تراشیدن سر و ابرو- که در فرهنگ عراق نشانه تحقیر است- یا سیلی زدن و مشت زدن به بازیکن در مقابل هم‌تیمی‌هایش.

سعد قیس، ملی‌پوش سابق عراق، می‌گوید: «فوتبال در دوران عدی دوران ترسناک و وحشتناکی بود که فشار روانی منفی بر همه بازیکنان و ورزشکاران در آن طبیعی بود. ما در صورت شکست با مجازات‌های تحقیرآمیز مواجه می‌شدیم که به شدت بر عملکردمان در اکثر تورنمنت‌هایی که شرکت می‌کردیم، تأثیر می‌گذاشت. »

یک بار رحیم زائر، به‌خاطر از دست دادن ضربهٔ پنالتی مقابل اردن دستگیر و به یکی از شکنجه‌گاه‌های عدی حسین فرستاده شد. در آن بازی، تنها ۳ بازیکن عراقی جرئت زدن پنالتی را داشتند که زائر یکی از آن‌ها بود.

خودش در این باره می‌گوید: «بسیاری از فوتبالیست‌ها حتی از دست زدن به توپ خودداری کردند، اما بعد متوجه شدیم که اگر کسی نپذیرد همه ما مجازات می‌شویم.»

یاسر عبداللطیف، کاپیتان سابق، متهم به ضربه زدن به داور در یک مسابقه باشگاهی در بغداد شد. او را به اردوگاه زندان رضوانیه، در لبه‌های پایتخت بردند و در سلولی دو متر مربعی، با پنجره‌ای کوچک در بالای دیوار، محبوس کردند.

سر و ابروهایش را تراشیدند و تا کمر برهنه کردند. سپس به او دستور داده شد تا دو ساعت پرس آپ انجام دهد. سه نگهبان او را با کابل برق شلاق زدند. شکنجه‌ها در ست‌های دو ساعته با یک ساعت استراحت ادامه یافت و با خستگی لطیف ضرب و شتم وحشیانه‌تر شد. تنها تسکین -اگر بتوان آن را چنین نامید- زمانی بود که او را در سرمای زمستان به بیرون هدایت کردند و در آب یخ‌زده فرو بردند.

لطیف دو هفته در رضوانیه بود. وقتی آزاد شد تا یک ماه نتوانست به پشت بخوابد. او گفت: «واقعاً عراق یک زندان بزرگ بود. اما هیچ‌وقت چاره‌ای نداشتم، آن‌ها مرا تهدید کردند؛ بارها و بارها من را می‌زدند و من را دشمن نظام می‌دانستند و این به معنای مرگ است.

اگرچه شکنجه فوتبالیست‌ها در محافل ورزشی رایج بود، اما از نظارت بین‌المللی طفره رفت. بازیکنان تدارک مفصلی را برای فریب دادن بازرسان فیفا که به عراق رفتند، توصیف کردند و مقامات آن بازیکنانی را که هنوز زخم‌های ناشی از ضرب و شتم اخیر را به همراه داشتند، پنهان کرده‌اند.

درک اینکه چرا عدی چنین فضایی را توسط فوتبال ایجاد کرد دشوار است. به گفته اعضای تیم عراق، او هرگز چندان ورزشکار نبود و تقریباً چیزی در مورد بازی نمی‌دانست.

عدی به‌عنوان رییس فوتبال، امتیازی خصوصی برای شکنجه نگه می‌داشت که در آن دستورالعمل‌های مکتوب در مورد این‌که هر بازیکن باید چند بار پس از نمایش ضعیف به کف پایش کتک بخورد، داشت. با این حال، او هرگز دست خود را به خون آلوده نکرد و تنها نظاره‌گر بود.

شرایط دلهره‌آور و ناراحت‌کننده‌ای که عدی ایجاد کرد، سرانجام در المپیک ۲۰۰۰ سیدنی به اوج خود رسید. زمانی این کشور آسیایی ۴۶ ورزشکار را به بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۸۰ فرستاده بود، اما حالا تنها چهار شرکت کننده در استرالیا داشت. این رسما برای دوستداران ورزش یک پایان بود. یک پایان تلخ و تراژیک، که یک بیمار روانی رقم زده بود!

 انتهای پیام/

اخبار مرتبط

...