عملکرد هافبک بینظیر بارسلونا، هم بازگشتی به عقب و هم چشمانداز آیندهی فوتبال بود.
ورزش دات آنلاین- سرجیو بوسکتس آخرین بازی خود را برای بارسلونا در نیوکمپ انجام داد. در این مقاله آنچه را که این هافبک افسانهای را بسیار خاص کرده، با بینش انحصاری رابرت مورنو، که مربی او در بارسلونا و تیم ملی اسپانیا بود، ارزیابی میکنیم.
جدایی سرجیو بوسکتس از بارسلونا پایان یک دوران و شاید پایان دورانی خاص باشد. آخرین بازیکن از ترکیب افسانهای بارسلونا که فینال لیگ قهرمانان ۲۰۱۱ را آغاز کرد، آخرین بازی خود را برای این باشگاه در نیوکمپ انجام داد.
خروج قریبالوقوع او قبلا باعث تمجید از بزرگان و خوبان شده است، فرصتی برای جشن گرفتن نقطهٔ اتکای آن طرف خاص. پپ گواردیولا، مربی سابقش گفت: «او بهترین بود. او همهٔ چیزهایی را که قرار بود اتفاق بیوفتد را پیشبینی میکرد. »
معروفترین نقل قول در مورد بوسکتس همچنان به ویسنته دل بوسکه نسبت داده میشود، مربیای که بوسکتس با او قهرمان جام جهانی ۲۰۱۰ شد: «اگر بازی را تماشا کنید، بوسکتس را نمیبینید. اما اگر بوسکتس را تماشا کنید، تمام بازی را میبینید. »
این جمعبندیای بسیار رضایتبخش است؛ چون با تمام نکات برجستهٔ آنها توسط لیونل مسی، بارسلونا واقعاً تیم برجستهای نبود. این ریتم بیامان بود که حریف را ناامید کرد و توپ را از آنها گرفت. بوسکتس به تنظیم این ریتم کمک کرد.
ژاوی هرناندز، هم تیمیاش که به سرمربی تبدیل شده است، وقتی تلاش میکرد وضعیت بوسکتس را در بازی ارزیابی کند، او را بهترین هافبک دفاعی تاریخ اسپانیا میخواند؛ اما عبارتی ناقص به نظر میرسد. موقعیت او را توصیف میکند اما نقش او را توصیف نمیکند.
روبرت مورنو که مربی او در بارسلونا و تیم ملی اسپانیا بود، مطمئن نیست که کار هافبکی هم داشته باشد. او به اسکای اسپورت گفت: «این روش درستی نیست که او را توصیف کنم، چون برای من، هافبک نگهدارنده عمدتا یک مدافع است. اما بوسکتس اینطور نیست. »
تنها دلیلی که مورنو (که اساسا هنوز یک تحلیلگر است) از توصیف او به عنوان بهترین فرد تاریخ در موقعیت خود کوتاهی میکند، فقدان شواهد است. او میگوید: «من اطلاعی از ۵۰ سال پیش ندارم. اما در دورانی که فوتبال را تحلیل میکردم، او بهترین است. »
تفسیر بوسکتس از آنچه که یک هافبک میتوانست و باید در آن پست انجام دهد، آن را تغییر داد. کلود ماکلله نقشی را به نام او اختصاص داد. موقعیت او مکانی بود که در آن حملات حریف مهار میشد. پاهای بوسکتس جایی بود که بازی زیبای بارسا متولد شد.
این یک بازسازی برای فوتبال بود. درست همانطور که یوهان کرویف یک نسل قبل از اینکه گواردیولا را به عنوان مردی که به اجرای دیدگاهش کمک میکند، این کار را انجام داده بود، تصمیم غافلگیرکنندهٔ گواردیولا برای ارتقای بوسکتس به تیم اصلی در سال ۲۰۰۸، بازی را در مسیر متفاوتی قرار داد.
سزار منوتی، مربی و زیباشناس بزرگ آرژانتینی، تماشای بوسکتس را به دیدن یک گونهٔ منقرضشده تشبیه کرد. این هافبک که زانوهای پرانتزی داشت، هنوز ورزشکار حرفهای نشده بود اما اینجا در عصر ورزشکاران فعالیت میکرد - و به نوعی میخواست با سرعت خودش بازی کند.
کاری بود که ممکن به نظر نمیرسید. بازی فیزیکیتر شده بود، روی چرخش و انتقال بازی میشد. اما پاسکاریهای بارسلونا تضمین کرد که او به ندرت نیاز به یادگیری چرخش دارد. گواردیولا گفت: «او از مرکز حرکت چندانی نمیکند. »
«او میتوانست تمام مشکلات را با مغزش حل کند. »
این شگفتیهای مرتبط با مغز بوسکتس، بهتر است بماند تا مورنو توضیح دهد.
«زمانی که در بارسلونا بودم، مسئولیت من این بود که روی حریف آنالیز کنم. قبل از هر بازی از او میپرسیدم که: «سرجیو، نظرت چیه؟ » او همه چیز را در مورد حریف میدانست. او میگفت: «خب، من فکر میکنم که ما باید در آن موقعیتها بیشتر مراقب باشیم…»
«حتی در مورد داور. او میگفت: «ما باید مراقب این داور باشیم چون کمی عصبیست. » او باورنکردنیست، با این همه فشاری که روی شماست، با تمام مشکلاتی که در اطرافتان دارید، غیرممکن است که به چنین چیزی فکر کنید. »
«او در طول یک مسابقه توانست به سمت نیمکت بیاید و بگوید: «آنها این کار را انجام میدهند و ما باید آن کار را انجام دهیم تا جلوی آنها را بگیریم. » من با دید تاکتیکی خوبی که در سکوها داشتم نمیتوانستم چیزهایی که او میدید و آنالیز میکرد را انجام بدم. »
رهبری او به ندرت پر سر و صدا بود. او دوست نداشت خودش را نمایش بدهد. او در رختکن سخنرانیهای باورنکردنیای نداشت. این روش او نبود. اما رهبری اشکال مختلفی دارد. بوسکتس همیشه در هر زمان و مکان برای همتیمیهایش در دسترس بود.
«او یک مورد منحصر به فرد است. یک مربی در زمین. او همه چیز را میفهمد. او هم تیمیهایی دارد که مثل او نمیفهمند، اما با او شما یک مزیت دارید چون او به آنها کمک میکند تصمیم بگیرند چه کاری انجام دهند. آنها به او نگاه میکنند و به سمتش میروند. »
به همین دلیل است که کرویف خیلی زود عاشق او شد. بوسکتس تنها ۲۷ سال داشت که مرد سازنده کلیسای بارسلون درگذشت. کرویف به اندازهای بزرگ است که بداند ذهن یک کهنهکار را دارد. همانطور که مرد بزرگ همیشه میگفت: «فوتبال ساده، سختترین فوتبال برای بازی کردن است. »
بوسکتس، بازیکنی که به نظر میرسید از گذشته و آینده آمده است، اما بر زمان حال مسلط بود؛ طوری بازی میکرد که کار به نظر آسان میرسید. او شخصیت بارسا بود.
مورنو میگوید: «او ۱۵ سال در بارسلونا به اضافهٔ سه سال در آکادمی حضور داشته است. او احساس میکند که چه روشی برای این تیم مناسب است، بارسلونا را احساس میکند. شاید اگر او در جای دیگری بازی میکرد، چنین حرفهای را نداشت. او میتواند به این شکل بازی کند. »
«به همین دلیل است که من میگویم بازیکنان خوب یا بد وجود ندارند، بازیکنانی هستند که با آن سبک سازگار شدهاند یا نه. اگر از او بخواهید برای لیورپول بازی کند، برای او غیرممکن است، چون او آمادهٔ فرار از یک جعبه نیست. به دیگر سخن، این مهارت او نیست. »
«اما اگر خواهان مالکیت توپ، تقویت، پرس بالا پس از از دست دادن توپ و کنترل بازی در زمین هستید، او بهترین است. »
شاید این وضعیت او به عنوان یک فرد پرت است که احساس از دست دادن را توضیح میدهد. آنها مسی را یک بیگانه خطاب کردند، اما حتی او نیز مانند یک پیشرفت در آنچه قبلا آمده بود، به نظر میرسید، اوج افزایش سرعت حرکت و ذهن. بوسکتس متفاوت بود.
احتمالا الان کمی متفاوتتر از زمانیست که او به تازگی پا به روی صحنه گذاشته بود. مورنو میگوید: «رودری شبیهترین آنهاست. اما حتی در زمانی که به نظر میرسد فوتبال مالکیت کاملا برندهٔ این بحث شده است، لیست بازیکنان همنوع او به طرز شگفتانگیزی کوتاه است. »
در بارسلونا هیچ جایگزین آشکاری برای او وجود ندارد. مورنو ادامه میدهد: «حتی اگر آنها جاشوا کیمیچ یا اورلین شوامنی را داشته باشند، هر کدام یکی از بهترینها در پست بوسکتس؛ بارسلونا هنوز هم فاصلهٔ زیادی خواهد داشت، چون جایگزینی او غیرممکن است. »
«این تفاوت بوسکتس است. »
انتهای پیام/