در موزه ورزش کشور ژاپن، یک مدال وجود دارد که با همه مدالهای این مکان متفاوت است. کسانی به موزه می آیند تا از آنجا بازدید کنند، در عمر خود، چنین چیزی را ندیده اند.
ورزش دات آنلاین- اندازه این مدال افتخار مثل همه مدالهای دیگر است. اما چیزی که از نزدیک توجه همه را جلب می کند، رنگ مدال است: این مدال از دو رنگ مختلف تشکیل شده، طوری که انگار نصف آن از یک جنس است و نصف دیگر از جنسی دیگر! کسانی که از نزدیک و با دقت به مدال خیره شوند، متوجه می شوند که این دو بخش متفاوت مدال، به همدیگر جوش داده شده اند. اما برای چه؟ مگر ممکن است یک مدال از وسط نصف شود؟ یا این که کسی خودش مدال خود را نصف کند و دوباره آن را به هم بچسباند؟
بهتر است به گذشته سفر کنیم و ماجرا را از ابتدا مرور کنیم...
مسابقه پرش با نیزه المپیک برلین خاتمه یافته بود. مثل تمام مسابقات قبل و بعد بازیهای المپیک، 3 نفر برتر انتخاب شدند و مدالهای طلا، نقره و برنز به آن ها رسید. در ظاهر، هیچ اتفاق خاصی نیفتاده بود. ایرل میداوز آمریکایی از مانع 4.35 متری پریده بود و مدال طلا به او رسیده بود. اتفاقی که هیچ شگفتی در آن نبود؛ زیرا در بیشتر وقتها مدالهای طلای پرش با نیزه به ورزشکاران این کشور می رسید. در دو طرف قهرمان هم دو ورزشکار ژاپنی قرار داشتند. مدال نقره به شوهی نیشیدا رسید و مدال برنز به سوئه ئو- اوئه هموطن او. آن ها که دقیق تر تابلوی نتایج را نگاه کرده بودند، متوجه این نکته شدند که رکورد هر دو ژاپنی برابر است و هر دو 4.25 متر پریده اند. مسوولین مسابقات هم مدال نقره را به نیشیدا دادند که مانع 4.25 متر را در اولین تلاش پشت سر گذاشته بود. نیشیدا در المپیک قبلی یک مدال نقره در بازیها کسب کرده بود و سابقه و تجربه بیشتری داشت. برنز هم به اوئه رسید که اولین المپیک خود را تجربه می کرد و در این مسابقه هم مانع 4.25 متر را در دومین تلاش پشت سر گذاشت( طبق قوانین پرش با نیزه در صورت تساوی رکورد دو پرنده، رتبه ورزشکاری بهتر می شود که با خطاهای کمتری به رکورد خود رسیده باشد)
مدتی بعد المپیک به پایان رسید و ورزشکاران راهی کشورهای خود شدند. در ظاهر همه چیز خاتمه یافته بود. اما نه برای دو دوست برنده مدال....
دو ورزشکار ژاپنی تصمیمی مشترک گرفته بودند. برای آن ها این رده بندی عادلانه نبود و نمی توانستند این مساله را بپدیرند که چرا با وجود رکورد مساوی، باید به یکی از آنان مدال نقره برسد و به دیگری برنز؟ سرانجام پس از رسیدن به زادگاه خود( شهر ناچیکاتسورا)، دو قهرمان نزد یک زرگر رفتند و هدف خود را گفتند.
مدتی بعد وقتی دو دونده ژاپنی سراغ جواهرساز رفتند، دو مدال در دستان او دیدند متفاوت از همه مدالهایی که تمام ورزشکاران المپیک برلین دیده بودند. مدالهایی که نیمی از آن ها نقره ای بود و نیمی دیگر از برنز!
جواهرساز در پایان کار، دلیل این حرکت عجیب را از نیشیدا و اوئه پرسید. پاسخ آن ها ساده بود:
رکورد ما مساوی بود و حق مان دو مدال یکسان بود. ولی در پایان مسابقه، به یکی از ما مدال باارزش تری داده شد و به یکی دیگر، مدال کم ارزش تر. حالا ما می خواهیم عدالت را برقرار کنیم و هر کسی به حق واقعی خودش برسد. به همین سادگی!
خبر به سرعت در سراسر ژاپن پخش شد و این دو مدال با لقب مدالهای دوستی به شهرت رسیدند؛ مدالهایی که نیمی از هرکدام نقره ای بود و نیمی دیگر از برنز؛ مدالهایی که نماینده دوستی دو رقیب بود. رقبایی که در میدان با هم رقابت کردند اما وقتی مسابقه تمام شد، تنها به عدالت اندیشیدند و دوستی..
دو قهرمان به المپیک بعدی فکر می کردند. به بازیهایی که قرار بود در سال 1940 در توکیو- پایتخت کشور خودشان- برگزار شود. هر دو می توانستند برای رقابتی دیگر در المپیک تلاش کنند. اما یک سال پس از المپیک، شرق آسیا درگیر جنگ شد. دو سال پس از آن هم جنگ جهانی شروع شد و اوئه هم در سال 1939 به ارتش امپراتوری ژاپن ملحق شد. او دو سال بعد در جنگ کشته شد و هرگز شانس حضور مجدد در المپیک را پیدا نکرد. اما دوست او، حتی پس از پایان جنگ جهانی نیز عضو تیم ملی ژاپن بود و موفق شد در بازیهای آسیایی 1951 مدال برنز کسب کند. در حالی که 41 ساله شده بود.
نزدیک به نیم قرن بعد، کمیته بین المللی المپیک به او یک مدال نقره اهدا کرد؛ به یاد مدالی که او با دوست خود نصف کرد..به یاد عملی که از هر مدالی باارزش تر بود...
انتهای پیام/