روبرتو باجو آرزو دارد یک لحظه از زندگی ورزشی اش پاک شود؛ پنالتی که در فینال جام جهانی مقابل برزیل به آسمان زد.
ورزش دات آنلاین- روبرتو باجو به عنوان مرد سال فوتبال جهان در 1993 وارد جام جهانی آمریکا شد و تمام لحظات دراماتیک فوتبالی را از حضیض تا اوج و سپس سقوط دوباره تجربه کرد. اما در مرحله گروهی جام جهانی ایتالیا بازیها را با باخت(1-0) مقابل جمهوری ایرلند آغاز کرد و باجو هم به دلیل تغییر پست خود، فرصت درخشش پیدا نکرد. اما پس از مسابقه چه اتفاقاتی افتاد. روبرتو می گوید:
آریگو ساکی با یک جمله، تمام توده های منفی درونم را از بین برد و اعتماد به نفسم را برگرداند. او به من گفت: «روبی باید آرام باشی، لازم نیست نگران نقشه های جدید باشی. کار خودت را بکن. تو برای ما، مثل مارادونا برای آرژانتینی. مهمترین بازیکن!»
اما در مقابل نروژ بعد از دقیقه تعویضم کرد. به محض این که شماره ام را روی تابلوی تعویض دیدم با خودم فکر کردم: دیوونه است؟ چیزی عادی و طبیعی بود. حتی واکنشی بسیار متمدنانه؛ چون واقعا می توانستم از کوره در بروم. چیزی که آزارم می داد تناقض بین جرفهایش بود و کاری که در زمین انجام داد. این اولین باری بود که ساکی اذیتم کرد. بحث و دعوایی در کار نبود. اما چیزی بین ما شکسته شد. فکر کردم: با اولین دردسری که برای تمی پیش آمد، من را بیرون می کشی؟ پس به آن مهمی که گفتی هم نیستم.
به هرشکل ایتالیا در غیاب باجو(1-0) برنده شد و سرانجام پس از تساوی(1-1) مقابل مکزیک به عنوان تیم سوم گروه، به یک هشتم نهایی رسید. ایتالیا در این مرحله هم یک گل از نیجریه خورد و ده نفره شد تا آخرین لحظات مسابقه فرا رسید و گل تساوی باجو. روبی درباره آن لحظه چنین به یاد می آورد:
« وقتی در نودمین دقیقه گل می زنی، همیشه کمی شانس وجود دارد. اما من می خواستم توپ را درست همانجایی که رفت، بفرستم. دیگر احساس ناراحتی نمی کردم. راحت بازی می کردم و هر چه می خواستم خود به خود انجام می شد. دوباره رها شده بودم. در مسابقه بعدی گل تعیین کننده ای در برابر اسپانیا به ثمر رساندم و احتمالا در برابر بلغارستان در نیمه نهایی، بهترین نسخه ام بودم. اما هنوز از آن مسابقه یک حسرت به دل دارم. همه ما کمی خسته بودیم و در دمایی جهنمی بازی می کردیم. بعضی از ما نیاز داشتیم نفسی تازه کنیم؛ از جمله خود من. در نیمه اول سه موقعیت عالی داشتیم تا نتیجه را (3-0) کنیم. اگر این اتفاق می افتاد، می توانستیم در نیمه دوم چند تغییر بدهیم. خودم هم دوست داشتم تعویض شوم تا استراحت کنم. اما آنها بازی را(2-1) کردند و ما مجبور شدیم تا آخر جانمان را کف دستمان بگیریم و بجنگیم. به همین خاطر دچار خستگی عضلانی شدم. »
به این ترتیب لشکر یک نفره ایتالیا که در برابر نیجریه، اسپانیا و بلغارستان 5 گل به ثمر رسانده بود، با شرایطی متفاوت در فینال بازی کرد. باجو از مشکلات آتزوری چنین می گوید: « در نیمه نهایی در 40 درجه گرما و رطوبت 100 درصد مسابقه داده بودیم. ما شش ساعت برای رفتن به کالیفرنیا پرواز کردیم در حالی که برزیل از ابتدا همان جا بود که این امر مطمئنا به نفعشان بود. اکثر تیم ما در فینال خوب بازی نکردند؛ ما بدجوری خسته بودیم وگرنه اصلا کار به ضربات پنالتی کشیده نمی شد.»
مسابقه بدون گل تمام شد و باجو مامور زدن پنجمین ضربه پنالتی ایتالیا شد. اما با چه روحیه ای؟
« وقتی به سمت نقطه پنالتی می رفتم فکر آزادی داشتم. می دانستم که تافارل شیرجه می زند. او را خوب می شناختم. بنابر این تصمیم گرفتم با ارتفاعی کم به وسط بزنم تا تافارل با پاهایش هم نتواند توپ را مهار کند. انتخابی هوشمندانه بود چون تافارل به سمت چپ پرید و اگر تصمیمم به درستی اجرا می شد، هرگز توپ را نمی گرفت. متاسفانه، نمی دانم توپ چطور سه متر بلند شد و از بالای تیر افقی بیرون رفت. برزیلی ها می گویند دست آیرتون سنا- اتومبیل ران فقید برزیلی- توپ را به آسمان بلند کرد. توضیحی برای این اتفاق وجود ندارد جز خستگی من. همیشه گفته ام پنالتی ها را فقط کسانی خراب می کنند که شجاعت زدن آنها را دارند. من فقط یک پنالتی از دست دادم، اما این بدل به بدترین لحظه در دوران حرفه ای من شد. هنوز هم درباره اش خواب می بینم. اگر می توانستم یک تصویر را از زندگی ورزشی ام پاک کنم، همین تصویر بود.»
پنالتی خراب شده در فینال جام جهانی، عملا زندگی باجو را تغییر داد. او درباره اتفاقات بعد از جام جهانی چنین به خاطر می آورد:« بعد از شکست در فینال جام جهانی، ساکی به شکلی اساسی نگرشش را نسبت به من تغییر داد. وقتی جام جهانی را تمام کردیم 27 ساله بودم و 24 گل برای تیم ملی زده بودم. یازده گل از آمار لوییجی ریوا- بهترین گلزن تاریخ تیم ملی ایتالیا- عقب بودم و قطعا به او می رسیدم. اما ساکی مرا کمتر و کمتر به تیم ملی دعوت کرد که آخرین بارش 6 سپتامبر 1994 بود. فقط چند دقیقه بازی کردم و نه بیشتر. امیدوار بودم حداقل احترام مرا نگه دارد. اما بین من و ساکی هیچ چیز تاکتیکی نبود و همه چیز شخصی بود. شاید هرگز مرا به خاطر آن پنالتی نبخشید.»
بعدها باجو در زمان مربیگری چزاره مالدینی برای حضور در جام جهانی 1998 به تیم ملی دعوت شد و در آن مسابقات دو گل برای ایتالیا به ثمر رساند، اما با از دست دادن بیش از سه سال فرصت بازی در تیم ملی ایتالیا، هرگز به آمار گلزنی ریوا نرسید.
انتهای پیام/