احتمالا فقط در ایران می توان یک عمر اشتباهات تاثیرگذار و مهلک کرد، اما در پایان به جای سقوط و فراموشی به بالاترین جایگاه در یک تیم فوتبال سطح بالای ایران رسید!
ورزش دات آنلاین- برای دروازه بانی که در پنجمین دقیقه حضور خود در تیم ملی و در یک مسابقه رسمی موفق به مهار یک ضربه پنالتی شده و کلین شیت میکند و برای سنگربانی که در بین بیش از ۹۰ دروازه بان حاضر در جام جهانی، لقب جوانترین دروازه بان جام جهانی را میگیرد، میتوان آیندهای درخشان را در لیگهای بزرگ اروپایی متصور شد. اما در مورد نیما نکیسا هرگز این اتفاق نیفتاد.
***
نیما، خواننده نسل جوان
سال ۱۳۸۵ و زمانی که نمایشگاه کتاب تهران و نمایشگاه مطبوعات همزمان برگزار میشدند، روزنامه خبر ورزشی یک صفحه کامل خود را به گزارش تصویری از غرفه خبر در نمایشگاه مطلوعات اختصاص داده بود و در آن از استقبال چهرههای ورزشی، سیاسی و هنری از این غرفه گزارش تهیه کرده بود. از مهندس علی آبادی رئیس وقت سازمان تربیت بدنی و معاون محمود احمدی نژاد گرفته تا پانته آ بهرام هنرپیشه و خیلیهای دیگر. اما یکی از تصویرها و شرح آن انسان را به فکر فرو میبرد. تصویری که در زیر آن نوشته شده بود: استاد امین الله رشیدی خواننده پیشکسوت در کنار نیما خواننده جوان. راستی نیما که بود؟
***
خدا کنه بارون بیاد
نیما همان نکیسایی بود که زمانی در جام جهانی ۱۹۹۸ جوانترین دروازه بان جام شناخته شده بود و روزنامههای فرنگی با املای اشتباه NAMA ANKISA از او یاد کرده بودند. تنها شش سال از آن روزها میگذشت اما دیگر کسی نیما نکیسای دروازه بان را به خاطر نمیآورد! حالا او با تصویری نیمرخ و ژست هنری به یاد آورده میشد در تبلیغی از یک آلبوم موسیقی با عنوان« خدا کنه بارون بیاد». نه این که این آلبوم هنری یک شاهکار باشد، بلکه از آن جهت که او در طول این شش سال چنان خاطرات ورزشی خود را نابود کرده و دست تطاول به سمت گذشته خود باز کرده بود که حالا نیما یک خواننده جوان و تازه کار بود تا یک دروازه بان.
پنالتی و دستکش
نکیسا روز ۲۳ آبان ۱۳۷۵ در نخستین بازی ملی خود و در روزهایی که در غیاب احمدرضا عابدزاده مصدوم، تیم ملی در آرزوی داشتن یک دروازه بان شش دانگ بود، در برابر لبنان به میدان رفت و در تساوی (۰-۰) یک پنالتی مهار کرد. او یک ماه بعد در جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶ دروازه بان اصلی ایران شد و هرچند در باخت (۲-۱) ایران مقابل عراق، با اشتباهی بزرگ موجب گل اول عراق شد، اما آن قدر خوب کار کرد که کم کم عابدزاده از یادها رفت. البته نکیسا از همان زمان عصبی بود و آماده اعتراض. وقتی ایران در یک چهارم نهایی نیمه اول از کره جنوبی (۲-۱) عقب افتاد، نکیسا به محض ورود به رختکن، دستکشهای خود را درآورد و روی زمین پرتاب کرد. از بد حادثه سرمربی تیم ملی زودتر از او وارد رختکن شده بود و این حرکت او را دید. مایلی کهن در آخرین دقایق بازی نیمه نهایی و کل مسابقه رده بندی از عابدزاده در دروازه استفاده کرد که نکیسا به نیمکت منتقل شد. کم کم زمان انتخابهای مهم فرا میرسید.
***
سرما، گرما و عشق هواداران
نکیسا خیلی زود بازی باشگاهی را آغاز کرد؛ زمانی که پیروزی (۱۰-۱) شاهین بوشهر را شکست داد، او دقایقی راهی میدان شد. اما وقتی زمان خدمت سربازیاش رسید، در پیام مقاومت خراسان درخشید و از همان جا فیکس تیم ملی شد. با پایان خدمت سربازی، او باید تیمی جدید را انتخاب میکرد. استقلال که به شدت نیازمند یک دروازه بان شش دانگ بود، به دنبالش بود اما امیر عابدینی و حمید درخشان از نکیسا خواستند « به عشق هوادارانی که در سرما و گرما حمایتش کردهاند» به پرسپولیس برگردد. او هم برگشت و دروازه بان ذخیره عابدزاده شد؛ حتی در پرسپولیس!
ضربههای کاشته شوم
از همان زمان بود که نکیسا بیشتر به عنوان آدمی معترض خود را نشان داد تا دروازه بانی به دنبال برطرف کردن ایرادات خود. وقتی در جشن صعود تیم ملی عابدزاده از انتخابهای فدراسیون انتقاد کرد، نکیسا نمیخواست روی سن برود. در این مدت او بارها روی ضربات کاشته گل خورد، در بازیهای ارتشهای جهان مقابل یونان، در مسابقه دوستانه برابر کرواسی و البته با عکس العملی ضعیف در جام جهانی ۱۹۹۸ مقابل سینیشا میهایلوویچ فقید و بازی برابر یوگسلاوی. اما در مصاحبهای به عابدزاده تاخت. راستی دروازه بانی که روی نیمکت تیم ملی بود، چگونه میتوانست موجب گل خوردن نکیسا در آن مسابقه شود؟!
****
نه یاشین، نه الویس
بعد از جام جهانی نکیسا سر از لیگ یونان درآورد، در بازیهای آسیایی با خوردن ۴ گل از عمان، برای همیشه به نیمکت دوخته شد و حتی در غیاب عابدزاده هم جایش را به بهزاد غلامپور داد. در بازگشت به لیگ ایران سر از پاس در آورد و این بار ذخیره حسن رودباریان شد. مدتی کوتاه در ابتدای دهه ۸۰ درخشید و حتی همایون شاهرخی او را به تیم ملی دعوت کرد. اما آنجا هم ذخیره ابراهیم میرزاپور بود و چیزی نمانده بود در پایان بازی با بلاروس با میرزاپور درگیر شود. حالا وارد دنیای هنر شده بود، اما خبر ورزشی در کاریکاتوری از او خطاب به پدرش- که انتخابهای مهم نیما را انجام میداد- نوشت:
پاپا جون! من نه لو یاشین شدم، نه الویس پریسلی!
****
جنگجوی تیم هنرمندان
نکیسا عاشق دیده شدن بود و قرار گرفتن جلوی دوربین. با مهرداد میناوند و پژمان جمشیدی سرودی را برای تیم ملی اعزامی به جام جهانی ۲۰۰۶ خواند، برای تیم هنرمندان بازی کرد و در در سال ۱۳۹۴ در یکی از بازیهای تیم هنرمندان چیزی نمانده بود که داور مسابقه را کتک بزند! زمانی گفته بود به خاطر فوتبال از درس فاصله گرفت؛ آن هم در حالی که دیپلم ریاضی داشت و درسش خوب بود. کم کم دوباره به درس بازگشت و سریعا کارت ویزیتی آماده کرد که رویش نوشته بود: نیما نکیسا- دکترای تربیت بدنی.
****
به دنبال تیمی در لیگ برتر
وقتی نفت تهران در اوج آشفتگی و بیصاحبی بود و هرچند هفته یک بار حمید درخشان و علی کریمی به عنوان سرمربیهای تیم جابه جا میشدند، نکیسا هم به عنوان یکی از دستیاران درخشان در هیات فوتبال قرارداد خود را امضا کرد تا مشخص شود، کیفیت تیمی که باید در آن فعالیت کند، برایش اهمیتی ندارد.
چندی بعد تلاش کرد که در انتخابات هیات فوتبال استان تهران با دکتر حبیب الله بوالحسن شیرازی رقابت کند و وقتی شکست خورد، در برابر خبرنگاران قهر کرد و گفت: نمیخواهم صحبت کنم.
بعد از آن، سخنگوی نکیسا یعنی مسعود حیدرزاده دست به یک سخنرانی قرا زد و گفت چیزی از اعتبار نکیسا کم نمیشود و نکیسا در این سالها کارهای فراوانی برای بچههای کار و ساق طلاییها انجام داده است. (نمیدانیم چه کارهایی. ولی امیدواریم حداقل حالا که نیما مدیر ذوب آهن شده، کارهای خیر بیشتری انجام دهد)
****
کاندیدای ریاست فدراسیون؟
نمیتوان انتظار داشت شخصی که در تمام این سالها این قدر از این شاخه به آن شاخه پریده، در مدیریت باشگاه هم کار خاصی انجام دهد. شاید حالا نکیسا جایگاهی داشته باشد که راحتتر در برابر دوربینها قرار گرفته و اعتراض کند. اما نباید فراموش کرد که حالا او سابقه مدیریتی را هم به سوابق خود افزوده و میتوان به زودی منتظر بود که دکتر نیما نکیسا، دروازه بان، خواننده و مدیر ورزشی برای ریاست فدراسیون فوتبال نیز کاندیدا شود و مسیری را طی کند که مشابه آن را امثال علیرضا دبیر قبلا در رشتههای دیگر تجربه کردهاند.
انتهای پیام/