شکسپیر فوتبال: فوتبال اسباب بازی سیاست‌مداران است

تاریخ: ۲ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۵۰:۰۰

کدخبر: 8114

شکسپیر فوتبال: فوتبال اسباب بازی سیاست‌مداران است
00:00/00:00
گری لینکر در جدیدترین مصاحبه‌اش درباره مسائلی زیادی از جمله جام جهانی 1986، مارادونا، مسی، جام جهانی 2022 و اتفاقات سیاسی خاورمیانه صحبت کرده است.

ورزش دات آنلاین- زمانی که کتاب تاریخ جام‌ جهانی را ورق می‌زنید، در دوره 1986 و 1990 با بازیکنی متفاوت روبرو می‌شوید؛ گری لینکر! آقای گل انگلیسی جام جهانی در دوران بازی خود برای تیم‌های لستر، اورتون، بارسلونا، تاتنهام و ناگویا و تیم ملی انگلیس بازی کرد و هرگز کارت زرد و کارت قرمز نگرفت تا لقب گری باکره نیز به القاب او اضافه شود و این موضوع خبر از آرامش و متانت مهاجم سه شیرها می‌داد. علاقه شدید لینکر به روزنامه نگاری باعث شد تا پس از خداحافظی  از فوتبال به کارشناسی و اجرای تلویزیونی مشغول شود. حال گری لینکر آقای گل جام جهانی 1986 درباره مسائل زیادی از جمله دیدار معروف آرژانتین-انگلیس و گل دست خدا صحبت کرده‌ است.

-تو بعد از شکست انگلیس در نیمه نهایی جام جهانی 1990 حرف جالبی زدی؛ 22 بازیکن به مدت 90 دقیقه یک توپ را تعقیب می‌کنند و در در پایان، آلمانی‌ها همیشه برنده هستند. این جمله را تنها در کتاب شکسپیر می‌شود دید!

شاید من شکسپیر فوتبال هستم! بدیهی است که وقتی آن را گفتم، هرگز تصور نمی‌کردم که این جمله معروف تبدیل شود. درست قبل از جام جهانی 94 بود، پسری را دیدم که مشغول نوشتن یک کتاب بود تا فوتبال را برای آمریکایی‌ها توضیح دهد. او در آن زمان نسبت به من چندان باهوش نبود. اما همین اتفاق برای من با توییت‌هایی که می‌نویسم می‌افتد. من فقط سعی می‌کنم زاویه‌ای متفاوت از مسئله را بیان کنم.

- جمله دست خدا هم از زبان تو بیرون آمد.

این واقعاً هوشمندانه بود. عبارت اصلی این بود: دست خدا بود،انگار دستش بخشی از سرش بود... خیلی باهوش. من فکر می‌کنم باید اینجا بگویم، می‌دانم که آن گل کاملا مشکل داشت، اما نمی‌توان آنطور فوتبال بازی کرد و باهوش نبود. و در مورد مسی هم همینطور. آنها کسانی هستند که بیش از همه توجه من را به خود جلب کرده اند، به نظر می‌رسد آنها از بالا به همه چیز نگاه می‌کنند، مثل اینکه می‌توانند کل میدان را ببینند و دقیقاً بدانند که در هر لحظه چه اتفاقی می‌افتد. من در یک بازی در ریو بودم و مسی پاسی را دید که ما از باجه‌های پخش آن را نمی‌دیدیم. و من تعجب کردم: این پسر چه نوع مغزی دارد؟ ما انسان‌های فانی نمی‌توانیم انجام دهیم. فقط به این دلیل که لئو در مصاحبه‌ها خوب صحبت نمی‌کند به این معنی نیست که او باهوش نیست. در مورد گازا [پل گاسکوئین] هم همینطور بود. او کمی دلقک بود، اما احمق نبود.

-آیا مارادونا را بخشیدی؟

من هرگز او را سرزنش نکردم. من داور را سرزنش کردم که آن را ندیده است. اما، وقتی به آرژانتین می‌روید، متوجه می‌شوید که آنها آن گل را تقریباً به اندازه گل دوم دوست دارند. از نظر آنها، حیله گری بخشی از فوتبال است. به ذهنم خطور نمی‌کند که این کار را بکنم زیرا ما به خوبی آن فکر نمی‌کنیم. ما خیلی از قوانین را زیر پا می‌گذاریم و سعی می‌کنیم به مسیر خود برسیم، اما هرگز به ذهن من نمی‌رسید که این کار را انجام دهم.

-آیا بعد از آن با دیگو صحبت کردید؟

دو مستند با او ساختم. یک مستند خاص و در دیگری او هرگز ظاهر نشد [با خنده]. من در نهایت او را از آرژانتین ارتباط داشتم. یکی از آن روزها با کارلوس که در آن زمان رئیس جمهور آرژانتین بود، گلف بازی می‌کردم. از من پرسید: "با دیگو صحبت کردی؟" و وقتی به او گفتم که هنوز نتوانسته‌ام با او تماس بگیرم، او را صدا کرد: "دیگو، گری اینجاست." تلفن را گرفتم و با دیگو صحبت کردم. او به من گفت که قرار است همدیگر را ببینیم و من نمی‌دانستم چگونه! آن شب ساعت سه صبح در اتاق هتل خوابیده بودم و تلفن زنگ می‌خورد. کارلوس بود. "دیگو در چنین دیسکویی است و می‌گوید که می‌خواهد تو را ببیند." من به خواب ادامه دادم. من قصد نداشتم او را در یک کلوپ شبانه و میان کلی زن و مرد مشاهده کنم. می‌توانید تصور کنید؟

-گل دوم را چگونه به یاد می‌آورید؟

این تنها بار در تمام دوران حرفه ای من بود که فکر می‌کردم باید کف بزنم. به همین سادگی. بدیهی است که من این کار را اگر می‌کردم، آنها مرا در خانه می‌کشتند. زمین آزتکا فاجعه بود، وقتی باغ خانه‌ات را خراب می‌کنند و علف‌های هرز را می‌زنی، دقیقا زمین بازی اینگونه بود. و دیگو در آن شرایط به راحتی می‌دوید، توپ را جلو می‌برد، همه را دریبل می‌کرد و به سادگی گلزنی می‌کرد. آرواره‌ام روی زمین افتاد. من همیشه با دوستانم بر سر بهترین بودن این بازی دعوا می‌کنم.

-آیا بود؟

از بهترین بودنش مطمئن هستم ولی بازهم... باید روزها فکر کنم!

-ال‌ماراکانا (فینال 1950 میان دو تیم برزیل و اروگوئه که رکورددار بیشترین تماشاگر در تاریخ جام جهانی است) چطور؟

آن بازی برای برزیلی‌ها و اروگوئه‌ای‌ها نوستالژی است ولی ما درباره جهان حرف می‌زنیم. در انگلیس می‌توانند درباره فینال 1966و در ایتالیا درباره ضربه سر زیدان صحبت کنند ولی همه آن‌ها در بهترین بودن بازی قرن اطمینان دارند. در مکزیک، دست خدا و بهترین گل زده شده در تاریخ ادوار فوتبال را دارید. همه اینها در یک بازی انگلیس و آرژانتین، در یک جام جهانی و بعد از جنگ فالکلند. تنها مشکل آن بازی این است که هیچ کس یادش نمی‌آید چه کسی گل انگلیس را به ثمر رساند.(او با اشاره به گل خودش می‌خندد)

-شما که یک گلزن بودید، نظرتان درباره ایده شماره 9 کاذب چیست؟

-صرفا یک بهانه‌ی چرت! زمانی که یک کالای درجه یک ندارید، باید آن را بسازید. ممکن است این همان چیزی باشد که آلمان با هاورتز در قطر انجام دهد و با توجه به جمله معروف خودم قهرمان شوند. من واقعاً نمی‌دانم کاربرد آنها چیست،  اما فراموش نکنیم فرانسه و اسپانیا نشان دادند که شما می‌توانید یک جام جهانی را بدون مهاجم مرکزی برنده شوید.

-انگلیس را چگونه می‌بینی؟

اگر بدانید چگونه می‌خواهید بازی کنید، نیمی از مشکلات خود را حل کرده‌اید. و در حال حاضر من این موضوع را در هیچکدام از بازیکنان ساوتگیت ندیده‌ام.

-آیا تیم‌هایی که دائما در حال تغییر هستند را دوست ندارید؟

من فکر می‌کنم بهترین مربیان همیشه از یک سیستم استفاده می‌کنند. کسانی که هر ده دقیقه یا هر سه بازی یک بار سیستم را عوض می‌کنند، کسانی هستند که مدام به دنبال راهی برای بازی بهتر هستند و در نتیجه موفقیت برایشان سخت است. مثلا کلوپ. او روشی برای بازی دارد و فقط تغییرات کوچکی انجام می‌دهد. این یک 4-3-3، پویا، با پرس زیاد است که در آن مدافعان کناری فشار می‌آورند و در خط هافبک باید فضای خالی را پوشش دهند. در مورد پپ هم همینطور، اما با سبکی متفاوت. اما ساوتگیت یک بازی را با پنج مدافع و در بازی دیگر با چهار مدافع انجام می‌دهد. وقتی یک تیم بداند دقیقا می‌خواهد چکار کند راحت‌تر پیروز می‌شود. این را نیز یادآوری کنم که این موضوع برای پپ و کلوپ دشوارتر است زیرا آنها در هر پست، شاید بهترین‌ها را  اما انگلیس همه بهترین‌ها را دارد.

-آیا آلمان قهرمان جام جهانی می‌شود؟

دیگر قرار نیست آنها تمام جام‌های جهانی را ببرند اما یک احتمال است [با خنده]. فرانسه یا دوباره قهرمان می‌شود یا فاجعه‌وار حذف می‌شود. اسپانیا تیم جوانی است و آنها در یورو خیلی خوب ظاهر شدند. و از طرفی آرژانتین و برزیل احتمالاً قهرمان شوند؛ آنها بیش از 20 سال است که قهرمان جام جهانی نشده‌اند و الان زمان شکست این طلسم است.

-موضعی در برابر برگزاری مسابقات در قطر ندارید؟

برای من ناراحتی زیادی ایجاد می‌کند. آنها از من خواستند که قرعه کشی جام جهانی را انجام دهم و من نپذیرفتم. البته این دلیلی نیست که مسابقات را تحریم کنم.

-یعنی تنها با میزبانی قطر مشکل دارید؟

بله ولی قرار نیست احساس ریا کنم. در مورد حقوق بشر و مسائل ورزشگاه‌ها صحبت خواهیم کرد. مطمئناً در برنامه افتتاحیه این کار را انجام خواهیم داد. این به وضوح یک تصمیم آلوده بود، همه ما این را می‌دانیم که بیشتر از نیمی از کارگران یا در زندان هستند یا معلول!

-آیا فکر می‌کنید از زمانی که اینفانتینو رئیس فیفا بوده، اوضاع تغییر کرده است؟

فکر می‌کنم آنها اشتباه می‌کنند، ولی رژیم فعلی فیفا، با افرادی مانند آرسن ونگر در مناصب قدرت، فوتبالی تصمیم می‌گیرند. فکر می‌کنم اقدامات مشکوکی و فاسد مربوط به دوران بلاتر باشد. شاید ساده لوح باشم، اما فکر نمی‌کنم اینفانتینو شبیه قبلی‌ها باشد.

- اینکه فوتبال باعث می‌شود همه چیز را فراموش کنیم درست است؟

گاهی اوقات فراموش می‌کنیم. ولی یادمان نرود که سیاستمداران ما به آن نقطه از جهان اسلحه می‌فروشند و حالا از فوتبالیست‌ها انتظار داریم در این زمینه کاری انجام دهند.

-آیا این بی انصافی است که از بازیکنان بخواهیم مسابقات را تحریم کنند؟

صدالبته. سیاستمداران هر طور که بخواهند از فوتبال استفاده خواهند کرد. قدرتمند و تاثیرگذار است. آنها زمانی که اوضاع مناسب نیست،  با کمال میل به شما می‌گویند که به فوتبال پایبند باشید، اما پس از آن، زمانی که شرایط خوب باشد، از شما می‌پرسند: "چرا حواست به دنیای غیر از فوتبال نیست؟" و من فکر می‌کنم این چیزی است که احتمالاً در بسیاری از کشورها اتفاق می‌افتد.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

...