سمیرا زرگری نابغه اسکی کشورمان میگوید در اسکیِ ایران خیلی از دخترها قربانی شدند و از اسکی فرار کردند.
ورزش دات آنلاین-سمیرا زرگری متولد ۱۵ فروردین ۱۳۶۲ در تهران است که اسکی را در سن نوجوانی آغاز کرد و به دلیل علاقه شدید به اسکی روی برف به صورت جدی آن را ادامه داد. سپس به تیم ملی ایران دعوت شد و عنوان دوازدهمی رشته اسکی مارپیچ سرعت در مسابقات دیزین سال ۲۰۰۵ را به خود اختصاص داد. همچنین در جام جهانی اسکی روی چمن موفق شد مقام سوم جهان را به دست آورد.او خیلی از اولینها را برای خود دارد و در کارنامه ورزشیاش سرمربیگری جوانان لوزان سوییس در مسابقات المپیک ۲۰۲۰ دیده میشود. حتی طراح مسابقات بینالمللی در ایران، ترکیه و ژاپن بوده و به عنوان اولین زن داور در مسابقات بینالمللی فعالیت میکرد. زرگری با فیاض میرابیان از ملیپوشان شیرجه ازدواج کرده و صاحب فرزند شده است.وی مدتی است از اسکی ایران فاصله گرفته و منتقد است.
به گذشته برویم؛ یک زمانی ممنوعالخروج شدن شما باعث اتفاق خوبی در بخش حقوق زنان ایرانی شد.
من سالها پیش با پسر جوان ایرانی مقیم آمریکا ازدواج کردم هرچند ازدواجمان دوام چندانی نداشت و در نهایت به بنبست خوردیم. او بارها و بارها شغل من را مسخره میکرد. اگر اجازه بدهید از آن زمان نمیخواهم صحبتی کنم چون خاطرات تلخی را برایم به وجود میآورد.
حالا یک سوال شیرین و جذاب؛ خواستگاری آقای فیاض میرابیان از شما در شبکههای اجتماعی غوغا بهپا کرد. نظر خودتان درخصوص این نوع خواستگاری چیست؟
من دختر برف هستم و در آن خاطرات خوب و بد زیادی دارم اما در روزی که اصلا فکرش را نمیکردم، این اتفاق جالب و احساسی برایم در مراسم اهدای مدال عاطفه احمدی رخ داد. کنار عاطفه روی سکو قرار گرفتم و دیدم که فیاض به سمت سکو آمد و با زانو زدن و اهدای حلقه از من خواستگاری کرد و من ابتدا هول کرده بودم ولی «بله» را گفتم؛ یک بله گفتن برفی.
شما به همراه آقای میرابیان و دخترتان در آلمان زندگی میکنید؟
بله، خدا را شکر دختر زیبایی به نام سلین دارم. تمام دنیای من و زندگیام شده است. البته همیشه او را سر تمریناتم میبرم و با برف آشنایش کردهام.
شما و عاطفه احمدی نسبت به شرایط اسکی ایران معترض بودید. مگر چه اتفاقاتی در جریان است؟
متاسفانه مدیریت آقای نظریان در رأس فدراسیون اسکی، برای اسکی زنان غیرسازنده است و آنچه من از وضعیت اسکی میبینم، حرکت در مسیر نزولی است.
چند مشکل آن را بگویید.
در تیم اسکی آلپاین زنان، فاطمه دربندسری هم سرمربی است و هم نایبرئیس فدراسیون. فکر میکنم چنین اتفاقی در ورزش ایران بیسابقه باشد که نایبرئیس فدراسیون، مربی تیم ملی شود. زمانی که مربی تیم ملی بودم، نه از لحاظ تجهیزات تمرین، نه برنامهریزی و نه نیروی کمکی به هیچ مربی مردی نیاز نداشتیم و همه امور توسط زنان پیش میرفت اما در حال حاضر، همه چیز برعکس شده است.
ناظریان زمان ممنوعالخروجی هم به شما کمک نکرد!
اصلا. او به راحتی میتوانست به دادستان نامه بزند تا من بتوانم تیم ملی را در مسابقات جهانی ایتالیا همراهی کنم اما هیچ حمایتی نکرد و بعد از آن هم عاطفه احمدی بدون منِ مربی در المپیک زمستانی حاضر شد. هنوز هم نمیدانم چطور ممکن است یک ورزشکار بدون مربیاش به المپیک برود.
یک جریانی هم درخصوص پیست اسکی دیزین پیش آمده بود. درست است؟
در فصلی که گذشت ۴۵میلیون تومان پول بلیت پیست دادم و تنها مربیای بودم که مدرس فدراسیون اسکی هم هستم اما هیچ نامهای برای من نزدند که مربی و مدرس ما از حداقل امکانات پیست بهره ببرد. سکوت کردم و خدا را شکر حداقل هزینه سولیداریتی را دریافت کردم اما این، ذرهای از هزینههایی که برای اسکی کردم را پوشش نمیدهد.
مثل اینکه دل پری از رئیس فدراسیون اسکی دارید…
مگر چند قهرمان داریم که یکبهیک تصمیم به خروج یا خداحافظی بگیرند و بهراحتی از این قضیه عبور کنیم؟ سرمایههای انسانی اسکی در حال تضعیف یا نابودی هستند. متاسفانه همه چیز به روال سابق برگشته است. ورزشکاران و مربیان زیادی از اسکی خداحافظی کردند و جامعه انسانی اسکی در حال کوچک شدن است.
نکته جالب اینکه در زمینه استعدایابی هم فعال نیستند!
فدراسیون فقط حرف میزند اما در عمل فاقد خروجی است. مسابقه انتخابی برای المپیک جوانان و اعزام به کمپ اتریش گذاشتهاند و دو نفر از شاگردان من، اول و دوم شدهاند. نفراتی که ۵ سال روی آنها کار کردهام و انرژی و زمان گذاشتهام و آنها را برای آموزش و تجربه به اروپا بردهام. حالا به همان دو نفر برتر زنگ زده و گفتهاند که خودتان باید برای کمپ اتریش پول بدهید در صورتی که بچهها و شاگردان خودشان را به این کمپ میبرند و این یعنی تبعیض و ناعدالتی و مدیریت ناشایست. برخی افراد همچنان به اسکی چسبیدهاند که همسر و خواهرشان را برای مربیگری و سرپرستی تیمها میآورند آن هم بدون هیچ علم، تحصیلات یا حتی تجربه قهرمانی.
به دنبال مربیگری در خارج از کشور هستید؟
بهزودی در ترکیه مشغول به کار میشوم و تجربیات جدیدی کسب میکنم. ترجیح میدهم دخترم در این محیط اسکی ایران که مرا بهشدت آزار داد، رشد نکند. در این اسکی خیلی از دخترها قربانی شدند و از اسکی فرار کردند.