جود بلینگهام در یکی از نسلهای طلایی فوتبال دوران خود قرار دارد و وضعیت مشابه او با وین رونی باعث شده تا به این مسئله فکر کنیم که آیا او هم به ظرفیتهای خود نخواهد رسید؟
ورزش دات آنلاین- انگلیس سهشنبه شب با پیروزی ۳-۱ مقابل ایتالیا با دو گل از هری کین، جواز حضور در یورو ۲۰۲۴ را قطعی کرد، اما تمام صحبتها دربارهٔ جود بلینگهام بود که پیشبینی میشود در تابستان بعدی سه شیرها را به افتخاری بزرگ میرساند. این یادآور ۲۰ سال پیش است که یکی دیگر از بازیکنان جوان انگلیسی دنیا را به صحبت در مورد خود واداشت و یورو را متعلق به خود کرد: وین رونی. شباهتهای زیادی بین آن زمان و الان وجود دارد، اما یک از طرفی یک هشدار هم هست.
از زمان رونی، هیاهوی پذیرفتهشدهای در مورد یک استعداد جوان وجود نداشته، اگرچه بلینگهام هم به طور ناگهانی وارد صحنه نشده - یورو ۲۰۲۴ سومین تورنمنت او خواهد بود، اگرچه او در سال ۲۰۲۱ بازیکن سرشناسی نبود و فقط سه بار از روی نیمکت به داخل زمین فرستاده شد.
این تورنمنتها به دو دلیل به طور غیرمعمول و سریعی برگزار شد: اول کرونا که منجر به تاخیر یک سالهٔ یورو شد و فسادی که منجر به برگزاری جام جهانی زمستانی عجیب و غریب در قطر شد.
در زمانهای عادیتر، اولین بازی رونی در اورتون در اولین روز از فصل پس از جام جهانی ۲۰۰۲ انجام شد و زمانی که تورنمنت بعدی شروع شد، او تبدیل به یک ستاره شده بود و جوانترین بازیکنی بود که در اوایل سال ۲۰۰۳ برای انگلیس بازی کرد. او در آن سال تنها ۱۷ سال و سه ماه سن داشت.
این رکورد بعدا توسط تئو والکات شکسته شد، که بخشی از نسل گمشدهٔ بین نسلهای به اصطلاح طلایی بود؛ و این در حالیست که بلینگهام در رتبهٔ سوم قرار دارد.
والکات به معنای واقعی کلمه از غیب پیدایش شد، به طور فوقالعادهای برای جام جهانی ۲۰۰۶ انتخاب شد، علیرغم اینکه در یک بازی سطح بالا بازی نکرده بود، و جلوتر از جرمین دفو بود؛ و این در حالیست که ورود رونی و بلینگهام به صحنهٔ بینالمللی، از مدتها پیشبینی شده بود و آنها آمدند و به راحتی این موقعیت را از آن خود کردند.
این یکی از شباهتهای بسیار بین بازیکنان است. برخلاف والکات، این دو هرگز از نظر فیزیکی در بین بازیکنانی که ۱۰ سال از آنها بزرگتر بودند ظاهری نامتناسب نداشتند. در حالی که هر دو هنوز پسربچه بودند، هر دو از هیکل مردانه برخوردار بودند.
مثل مایکل اوون، که ادعای معتبری دارد که بهترین نوجوان دوران مدرن است، رونی و بلینگهام نیز دارای هوش، آگاهی و هر چیز ناملموس دیگری هستند که به این سادگی باعث انتقال آنها به لیگ فوتبال مردان شده است. آنها بلافاصله در میان بهترینهای جهان قرار گرفتند.
همانطور که گفته شد، هر دو بازیکن در خط مقدم «نسلهای طلایی» افسانهای هستند که وجوه مشترک زیادی دارند. جدول زمانی ممکن است با توجه به توالی سریع مسابقات در زمانهای اخیر، به طور کامل جمع نشود، اما موارد مشابهای وجود دارد.
هر دو در جام جهانی قبلی با نتیجهٔ ۲-۱ به یک تیم قوی باختند - در سال ۲۰۰۲، به برندهٔ نهایی تورنمنت، یعنی برزیل، و در سال ۲۰۲۲ به مدافع عنوان قهرمانی و فینالیست نهایی، به فرانسه. همچنین لازم به ذکر است که انگلیس در یورو ۲۰۰۰ در حالی که در سال ۲۰۲۱ به فینال راه یافته بود، شکست خورده بود، اما با تمام شدن آن دوران، دوران بهتری از راه رسید: با بازنشستگی آلن شیرر و تونی آدامز و ترک پست مدیریتی کوین کیگان.
در مورد تیمهای اطراف رونی و بلینگهام، هر دو پس از اولین فصل حضورشان در خارج از کشور پس از سالهایی که با باشگاههای دوران کودکی خود گذراندند، یک کاپیتان قدیمی داشتند که در یک تورنمنت بازی میکرد. کین در بازی با فرانسه در جام جهانی با از دست دادن ضربات پنالتی، بسیار ناراحت شد، در حالی که بکهام در دیدارهای مقدماتی در مقابل ترکیه و بار دیگر در یورو ۲۰۰۴ در برابر خروسها و پرتغال به همین شکل عمل کرد.
هر دو طرف با وجود سطح بالای کیفیت، در موقعیتهای متعددی در تیم خود سوال به جای گذاشتند.
در دفاع میانی، موقعیت هری مگوایر در خطر است زیرا او به اندازهٔ کافی برای منچستر یونایتد خوب بازی نمیکند، اما چه کسی میتواند جایگزین او شود؟ ۲۰ سال پیش، این سوال که چه کسی جایگزین مدافع دیگر یونایتد، یعنی ریو فردیناند میشود، مهمتر بود، چون که او به دلیل رد شدن در تست دوپینگ، قادر به حضور در مسابقات نبود.
در آن زمان، خط دفاعی انگلستان در عقب شاید در قویترین حالت خود بود که جانتری، لدلی کینگ و سول کمبل در آن حضور داشتند. اما الان شرایط خیلی هم یکسان نیست، البته که مارک گوئهی یا لوی کولویل در ترکیب بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران حضور خواهند داشت.
ترکیب خط هافبک انگلیس هم الان و هم قبلا مشمل داشتند. این مسئه دلایل مختلفی دارد. ظاهرا گرت ساوتگیت بر روی دابل پیوت (زوج خط هافبک) اصرار دارد، نه جردن هندرسون و نه کالوین فیلیپس مناسب این پست نیستند؛ اما از حق نگذریم، این تصمیم به بلینگهام آزادی عمل زیادی میدهد.
بلینگهام چطور میتواند با اوون هارگریوز یا مایکل کریک یا حتی نیکی بات هماهنگ شود و بازی کند. هیچ یک از این بازیکنان در سال ۲۰۰۴ به اندازهٔ با فوتبال مدرن آشنایی نداشتند و وسواس سون یوران اریکسون برای تطبیق با ستارههایش باعث شد پل اسکولز در سمت چپ با گروهای از ستارگان از جمله بکهام، استیون جرارد و فرانک لمپارد بازی کند.
این یورو ۲۰۰۴ است که بین این دو بازیکن جدال راه میاندازد. به جای جرارد و لمپارد در آن زمان، فیلیپس و هندرسون را تصور کنید، منتهی کمی خشنتر.
شباهتی دیده نمیشود. اما نکتهای جالب در مورد دفاع چپ آن زمان وجود دارد: اشلی کول، بازیکن فیکس یورو ۲۰۰۴ دوران فوتبالش در انگلیس به پایان رسید، آن هم زمانی که لوک شاو، که به نظر میرسد در یورو ۲۰۲۴ فیکس باشد، پیش از او برای جام جهانی ۲۰۱۴ انتخاب شد.
تفاوتی جزئی در سطح سرمربیگری وجود دارد، اریکسون که خود را به عنوان فردی بسیار جذاب تصور میکند، و گرت ساوتگیت، که در موضوعی بسیار معتقد به نظر میرسد، و در موضوعی دیگر (مثل داستان جالب هندرسون) بسیار غیر قابل توجیه.
یورو ۲۰۰۴ از بازی افتتاحیه مقابل فرانسه به تورنمنت رونی تبدیل شد. زمانی که او از میان مدافعان آنها دوید تا اینکه تنها پس از ۲۷ دقیقه از مرحلهٔ یک چهارم نهایی، آن هم زمانی که با یک گل برتری داشتند، پایش شکست.
به نظر میرسید که انگلستان، تحت رهبری اورتونی انفجاری، ممکن است تا پایان راه پیش برود، اما مصدومیت ناگهانی او برای انگلستان، مثل سطل آب یخ بود. آنها در نهایت در ضربات پنالتی شکست خوردند، ریکاردو، دروازهبان پرتغال که حتی دستگش هم به دست نداشت، در صحنهای معروف، پنالتی داریوس واسل، جایگزین وین رونی را مهار کرد.
در آن زمان، چنین احساس میشد که انگلیس شانسهای بیشماری برای موفقیت با رونی حتی در ۲۰ سالگیاش خواهد داشت، اما هرگز این اتفاق نیفتاد.
مصدومیتهای بیشتر باعث شد که او نتواند در جامهای جهانی ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ حضور پیدا کند و با مشکلاتی که از جاهای دیگر داشت، انگلیس به ترتیب در یک چهارم نهایی (اخراج رونی از بازی) و یک هشتم نهایی دستاورد آنچنانی نداشت. در سال ۲۰۱۴، او همان بازیکن قبل نبود و انگلیس در میان افت بسیار شدیدی قرار داشت و در مرحلهٔ گروهای از دور رقابتها کنار گذاشته شدند.
در مورد تورنمنتی که در آن خود را به جهانیان معرفی کرد، انگلیس در سال ۲۰۰۸ با وجود اینکه فینال لیگ قهرمانان همان سال یک اتفاق تماما لیگ برتر بود، جواز حضور نداشت، و او برای دو بازی اول در سال ۲۰۱۲ و مانند سال ۲۰۱۴ محروم شد. تواناییهای او در سال ۲۰۱۶ رو به زوال بود، چون سه شیرها با آن شکست مقابل ایسلند به پایینترین حد خود رسیدند.
البته، پس از یورو ۲۰۰۴، منچستر یونایتد رونی را به خدمت گرفت و او در سطح باشگاهای جوایز زیادی را کسب کرد، اما تنها سه گل دیگر در مسابقات پس از چهار گل او در پرتغال به دست آمد. تقریبا میتوان به طور قطع گفت که بلینگهام در رئال مادرید از موفقیتهای مشابهی برخوردار خواهد بود، اما دوران بینالمللی رونی به عنوان زنگ هشداری برای او و گرت ساوتگیت قابل تأمل است.
انگلیس همین الان هم به گروه اصلی فعلی نزدیک شده و واقعا باید آخرین یورو را میبرد. این به احتمال زیاد آخرین تورنمنت ساوتگیت است، و ممکن است آخرین تورنمنت کین در دوران اوج کامل او باشد و اولین تورنمنت بلینگهام به عنوان یک فوق ستارهٔ تاییدشده و ستارهٔ تیم باشد.
اگر اولین نمایش رونی در سال ۲۰۰۴ و همه چیز بعد از آن اتفاقی باشد، هیچ آیندهای در فوتبال بینالمللی تضمینشده نیست. الان زمان آن رسیده که انگلیس از آخرین و احتمالا بهترین ستارهٔ خود نهایت استفاده را ببرد.
انتهای پیام/