سال هاست مدیریت دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به معضلی برای این دو تیم و هوادارانشان تبدیل شده است.
ورزش دات آنلاین- اگر خیلی هم عقب نرویم و از همین دوسال پیش، یعنی سال ۱۴۰۰ که مصادف با انتصاب رضا درویش و مصطفی آجرلو در آن روزهای پر التهاب دو تیم تهرانی بود آغاز کنیم، فراز و نشیبهای بسیاری را در مدیریت این دو تیم شاهد خواهیم بود. از عزل و برکناری گرفته تا افشاگری و صحبتهایی که از گم شدن مبالغ کلان به میان آمد!
مصطفی آجرلو مهرماه ۱۴۰۰ و رضا درویش هم در دی ماه به مدیریت استقلال و پرسپولیس منصوب شدند. دو مدیر پر خرجی که با وجود اشتباهات فراوان، سرنوشت متفاوتی برای خود رقم زدند.
آجرلو مهر ۱۴۰۱ برکنار شد و جای خود را به سلطان ترکاندن بمبهای نامنظم، علی فتح الله زاده داد. درویش اما با وجود این که همان زمان در خطر اخراج قرار داشت، در سمت خود ابقا شد و توانست به راهش به عنوان مدیرعامل این تیم پرطرفدار ادامه دهد.
هردو مدیرعامل، معادلات نقل و انتقالاتی فصل ۱۴۰۰-۱۴۰۱ را تغییر دادند. با بازیکنان و کادر فنی قراردادهای کلان امضا کردند و وامهای تسویه نشده بسیاری روی دست باشگاه گذاشتند. یکی از مدیران اما برکنار شد و دیگری ماند و تیمش دبل قهرمانی کرد. جانشین مدیر عزل شده چندی پیش در یک برنامه تلویزیونی بیآبرو شد و استعفا کرد و بازهم یک مدیر دیگر جایش را گرفت اما رضا درویش همچنان بر مسند قدرت است.
روزی که حسین قربانزاده، در اوج لیگ برتر و زمانی که استقلال در صدر جدول این رقابتها قرار داشت، در تلویزیون حضور پیدا کرد و اسنادی را که علیه فتح الله زاده در دست داشت فریاد میزد، درویش در خانه پای تلویزیون نشسته بود و این صحنهها را تماشا میکرد. آیا این مدیرعامل، در لحظه خرد شدن فتح الله زاده به این فکر میکرد که روزی این بلا بر سر خودش هم نازل شود؟
درویش در نگه داشتن بازیکنان و کادر فنی پرسپولیس بر خلاف استقلال خوب عمل کرد. توانست بازیکنان خوبش را نگه دارد و تنها اتفاق رفتن لوکادیا کارنامه این مدیر در مبحث نقل و انتقالات را خدشه دار کرد. او توانسته سرمربی محبوب هوادارانش را ۴ سال ابقا کند و اگر همه چیز خوب پیش رود، یحیی هنوز هم ماندنی است. آن طرف اما آجرلو با سرمربی تیم قهرمانش با مشکل مواجه شد و ساپینتویی را آورد که حالا نمیدانند چطور نسخهاش را بپیچند!
طوری شده که انگار همه چیز هم باب میل این مدیر پرسپولیسی پیش میرود! قربانزاده فقط از آبیها صورت مالی میخواهد و افشاگری میکند اما کسی از درویش پرسیده چه کرده و چه میکند؟
پرسپولیس موفق شد مجوز حرفهای بگیرد و در رقابتهای آسیایی شرکت کند. میدانیم که یکی از شرایط اخذ مجوز حرفهای باشگاهها، داشتن تراز مالی مثبت است. حالا با این همه بدهی و وام و نداشتن هیچگونه درآمد باشگاهها، کسی هست بگوید تراز مالی پرسپولیس چطور مثبت اعلام شده؟
سوال اینجاست که این ثبات مدیریتی در پرسپولیس، با وجود اشتباهات رضا درویش در طول این مدت که اندک هم نبودهاند، از کجا نشات میگیرد؟ آن سوی ماجرا، این همه جابجایی مدیر در یک سال برای یک باشگاه بزرگ طبیعی است؟
آجرلو رفت؛ فتح الله زاده رفت و حجت کریمی هم همین روزهاست که بعد از مجمع، از سرپرستی استقلال کنار برود و یک مدیر تازه نفس جایگزینش شود.
کدام مسیر صحیح است؟ آیا اگر مدیری مسیر را اشتباه رفت باید برکنارش کرد یا به او فرصت جبران داد؟ هیئت مدیره پرسپولیس به درویش فرصت جبران دادند و البته جواب هم داد. استقلال اما سال هاست به هیچکس فرصت دوباره نمیدهد.
اصلا مدیرعامل باشگاه را هیئت مدیره انتخاب میکند؟ کدام گروه تصمیم میگیرد چه کسی بر مسند قدرت یک باشگاه بنشیند؟ طبق قانون هیئت مدیره تصمیم میگیرد یا شخص وزیر ورزش؟
البته حالا با تفکیک مالکیت دو باشگاه، وزارت اقتصاد هم به این بازی اضافه شده و آشپز که دوتا شد…!
به سراغ مدیران سابق استقلال و پرسپولیس رفتیم و نظر آنها را نیز در مورد این ثبات در پرسپولیس و عدم ثبات در استقلال با وجود عملکرد یکسان جویا شدیم.
خدا فقط به داد آینده برسد!
کاظم اولیایی، مدیرعامل اسبق باشگاه استقلال و عضو کمیته بدوی، در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار ما گفت: مشکلی اساسی داریم و آن هم این است که فوتبال اسیر سیاسیون شده. در هیچ جای دنیا، باشگاهها را احزاب سیاسی اداره نمیکنند. فوتبال از یک زاویه دید یک مقوله فرهنگی و از زاویهای دیگر یک ابزار حاکمیتی است. این تغییرات، همه حاصل سیاسی کاری آقایان است. فرقی هم بین تیمها نیست و برای تمام تیمهای دولتی تصمیماتی گرفته میشود که به نفع باشگاه و در مسیر اهداف باشگاه نیست. به این فکر میشود که از یک گروه و حذب، چه کسی بیرون است که بیاید و باشگاه را اداره کند. متاسفانه باید بگویم تمام ورود و خروجها برای بهره برداری از فوتبال است و نه برای کمک به باشگاه. اگر برای کمک به باشگاه باشد، روال غیر از این روال مضری است که اکنون حاکم است.
چند سال پیش، فوتبال ما راس آسیا بود. حالا اما هشتم، نهم و دهم جایگاه ما در آسیاست. من این مساله را رنگی نمیبینم. ملاک ارزیابی ما لیگ و حذفی نیست و باید دیدمان بالاتر از این حرفها باشد. نمیتوان گفت اگر تیمی قهرمان لیگ شده به این معناست که از لحاظ مدیریتی بهتر عمل میکند. ما روز به روز در آسیا در حال عقب نشینی هستیم و چندین سال است قهرمان نشدهایم. لذا اگر قرار باشد فوتبال را دولتها اداره کنند این مصیبت همچنان وجود دارد. حالا هم که مصیبت ذکر شده دوگانه شده است. پیش از این فقط با وزارت ورزش سروکار داشتیم اما حالا سازمان خصوصی سازی هم ادعای دیگری دارد. با این سیستم گلدکوئیستی، خدا به داد فوتبال برسد! این که عقل سلیم چه کسی گفت میشود از بانکها وامهای سنگین گرفت و در آینده پرداخت کرد را نمیدانم. درآمد باشگاهها هزینهشان را جبران نمیکند و حالا دستپخت این دو ارگان که ذکر کردیم این است که باشگاهها باید ماهیانه ۱۸ میلیارد تومان قسط وام دریافتی را با بهره به بانک بازگردانند.
برای انتخاب مدیرعامل میگویند باشگاه دولتی است و نمیتوان مدیرعامل بازنشسته انتخاب کرد اما نوبت به پول که میرسد، یک شرکت دولتی میتواند اموالش را در گرو بانک بگذارد و وامهایی بگیرد که همه میدانیم قابل پرداخت نیستند! اول میلیاردها تومان از مردم میگیرند و هزینه میکنند. پس از آن از همان پول مردم به عنوان سپرده در بانک قرار میدهند و وام میگیرند. وقتی دوباره همه پولها تمام شد، اموال را گرو میگذارند. آینده بسیار وحشتناکی درانتظار هر دو باشگاه است. وقتی باشگاهی میلیاردها دلار بدهی بانکی دارد، چه کسی میتواند آن را در آینده مدیریت کند؟ خدا فقط به داد آینده برسد!
آیا به مدیریت ضعیف و ناکارآمد ثبات مدیریت میگویند؟
امیررضا واعظی آشتیانی، مدیرعامل اسبق باشگاه استقلال نیز گفت: ابتدا باید ثبات مدیریت را تعریف کنیم. آیا به مدیریت ضعیف و ناکارآمد ثبات مدیریت میگویند؟ از مجموعهای با عنوان ثبات مدیریت یاد میکنند که در وهله اول برنامه داشته باشد و پس از آن بتواند هدفی که مجمع تعریف کرده را محقق کند. لذا اول از همه وظیفه هیئت مدیره است که مدیرعاملی با عملکرد ضعیف را تغییر دهد یا او را در ریل مناسب قرار دهد. متاسفانه در مجموعه ورزش هنوز نقش هیئت مدیره درست جا نیفتاده است. هیئت مدیره هست برای اینکه باشد! در حقیقت هیئت مدیره هیچ کاره است و همه چیز در اختیار مدیرعامل. بر اساس قانون تجارت، مدیرعامل را نه رییس مجمع، بلکه هیئت مدیره باید انتخاب کند. باید قدرت عزل مدیرعامل را داشته باشد و در صورت ضعف عملکرد، از او برنامه بخواهد. هیئت مدیره باید مدیرعامل را در ریل مسیر قرار دهد و اگر خلاف آن عمل کرد برکنارش کند.
جالب اینجاست فتح الله زاده هربار آمده و بحران ساخته، وقت سه ساله هم میخواسته! در این سالهایی که آمدید و رفتید مگرچه کردید که هنوز وقت نیاز دارید؟ نه تنها ایشان، دیگران هم همینطور. حمایت از مدیر باید منطق داشته باشد. این که اینهمه رفت و آمد مدیران در این چند سال وجود داشته، ایراد اولیه به وزارت ورزش باز میگردد که همواره افراد ناکارامد را برای مدیریت این تیمها برگزیده است.
انتخاب مدیران عامل هیئت مدیره استقلال و پرسپولیس مستقیما بر عهده وزارت ورزش است و هیئت مدیره فقط مسوولیت تضامنی به گردن دارد. تیمی هم اگر قهرمان شده دلیل بر این نیست که مدیریت خوبی دارد. در فوتبال ما که هیچ چیز سر جایش نیست، مشخص نمیشود در قهرمانی نقش مدیریت پررنگتر است یا سرمربی و بازیکن. امروز مدیریت در فوتبال دنیا ۶۰ درصد در قهرمانی تیم نقش دارد و دلیلش هم این است که فوتبال به سمت حرفهای گری و درآمدزایی رفته است.
درویش صدایش در بیاید ۱۰ برابر فتح الله زاده گوشمان را کر میکند!
امیر عابدینی، مدیرعامل اسبق پرسپولیس به خبرنگار ما گفت: باشگاه پرسپولیس بدهیهای خود را نداده است. ۴۰۰ میلیارد تومان از مردم برای سرمایه گذاری گرفتند و سهام باشگاه را فروختند پولش چه شد؟ درویش صدایش در بیاید ۱۰ برابر فتح الله زاده گوشمان را کر میکند اما فتح الله زاده بیچاره نتوانست جواب بدهد و بدهکار شد. همه از درویش مراقبت میکنند.
وزارت ورزش از درویش حمایت میکند و تنها یک وزارتخانه نیست و ۲، ۳ وزارتخانه از او و مدیریت باشگاه حمایت میکنند.
من نظرم مثل استقلالیها نیست که مدعی هستند بردهای پرسپولیس هم با حمایت وزارت صورت میگیرد و این حرف بیربط است و درست نیست. این بردها برای یحیی، افشین پیروانی و بازیکنان است و آنها پیروز میشوند و زحمت میکشند. مدیریت باشگاه پرسپولیس موفق نبوده است دلیلش این است که آقایان بگویند ۴۰۰ میلیارد تومان را چکار کردند و اگر هزینه کردند چرا هزینه کردند. اگر هزینه نکردند بگویند که هزینه نکردند. فردا که درویش از باشگاه پرسپولیس رفت صدایش در میآید.
مدیرعامل اسبق باشگاه پرسپولیس درباره اینکه مگر استقلال و پرسپولیس زیر نظر وزارت ورزش نیستند پس چرا به یک اندازه حمایت نمیشوند، گفت: برای اینکه درویش از جای دیگری سفارش میشود و مدیریت استقلال سفارش نمیشود. من با این حرف موافقم که از درویش حمایت و مراقبت میشود اما از مدیریت باشگاه استقلال این حمایت و مراقبت نشد. آقای قربان زاده در اوج مسابقات مطالبی درباره مدیریت مطرح میکند و همین مسئلهای که مطرح کرد نمیتوانست درباره پرسپولیس مطرح کند. استقلال فقط مشکل نداشته و جفتشان مشکل داشتند اما استقلال را به چالش کشید و به پرسپولیس کاری نداشت و از کنار این تیم به راحتی کنار کشید. اینا تبعاتی است که معلوم است از کجا نشات گرفته است.
اگر سازمان بازرسی به باشگاه پرسپولیس برود و او گزارش کند در آن صورت آن گزارش را قبول میکنیم. اگر سازمان بازرسی گفت اینجا سالم است و هیچ مشکلی ندارد و شفاف سازی شده و پول سهام مردم خرج نشده و سرمایه گذاری شده است در آن صورت من میگویم باریکلا آقای درویش! اما بنده معتقد نیستم که درویش توانسته این کارها را بکند و اعتقاد دارم او نتوانسته است. به قول یکی از دوستان بعضیها کارشان را بلد هستند.
درویش شفاف سازی کند و بگوید هزینههایش از کجا تامین شده است. قراردادهایش چقدر بوده و هزینههایش چقدر بوده است. چقدر درآمد داشته و درآمدهایش از کجاست؟ گزارش بدهند.
حریفان هم نظر!
تقریبا هر سه مدیر هم نظرند! هر سه معتقدند سر منشا اصلی ایرادات و اتفاقات مدیریتی وزارت ورزش است و وزیر مدیران ناکارآمد را برای مدیریت انتخاب میکند. به همین خاطر است که حجت کریمی با این که عضو هیئت مدیره بوده، تقریبا پیش از سرپرست شدن از هیچ چیز خبر نداشته است! وزارت آن قدر حیطه اختیارات هیئت مدیره باشگاهها را پایین آورده که مشخص نیست چه میکنند و چهها میدانند!
شاید وقتش رسیده وزارت ورزش به ضرب المثل «صلاح مملکت خویش خسروان دانند» روی آورد و اجازه دهد باشگاهها بر اساس قانون تجارت اداره شوند. هیئت مدیره مدیرش را انتخاب یا عزل کند و برای سرنوشت باشگاه تصمیم بگیرد. شاید در این صورت دیگر شاهد عزلهای شبانه هم نباشیم!
انتهای پیام/