رییس فدراسیون کشتی که از خبر اختصاصی استعفای سوریان در «ورزش دات آنلاین» دلخور بود، پس از مدت ها در این باره صحبت کرد.
ورزش دات آنلاین-علیرضا دبیر را هر زمان و در هر موقعیتی ببینید میتوانید چالشیترین مصاحبه ممکن را از او با سوژههای روز بگیرید. کشتی گیری که چم و خم کار را آنقدر خوب میداند که حالا در قواره ریاست فدراسیون هم فن نمیخورد. راهش را بر اساس هدفهایی که در سر دارد، میرود و در عین حال کاری ندارد منتقد و موافق چه میگویند؟!
اول برویم سراغ هیات کشتی تهران که این روزها با حضور برزگان کشتی خیلی سر و صدا کرده از محمد بنا تا اکبر فلاح و چند نفر دیگر. این طور بین اهالی کشتی و ورزش جا افتاده که با یک سیاستی مخالف و منتقد و یا بزرگانی که از فدراسیون جدا شدند در شعبه دوم فدراسیون با ریاست فرد معتمد شما جمع شدند.
خب. بسم الله الرحمن الرحیم. درباره هیات کشتی تهران باید توضیح بدهم که آنجا نزدیک هشت مغازه دارد که الحمدلله درآمدی برایش از این مغازهها وجود دارد و احتیاجی به کسی از نظر مالی و درآمدی ندارد. تمام آن مغازهها برای سالن شهدای هفتم تیر است که این سالن هم طبق توافقی که ما با وزارت ورزش داشتیم مادالعمر برای هیات کشتی تهران شد. اینکه که به من میگویند تو در هیاتها صاحب نظر هستی، بله من دروغ بلد نیستم بگویم. البته نه اینکه برای کسی رای جمع کنم یا در انتخابات و ریاست هیاتها نقش داشته باشم. ولی من از افرادی میخواهم که برای ثبت نام پیش قدم شوند. من از آدمهایی پیش آمده که خواهش کنم در هیاتها برای ریاست ثبت نام کنند. کسی که اگر به ریاست رسید برای آن استان آورده داشته باشد نه اینکه خودش بار روی دوش هیات و آویزان باشد. منظور این است مفید باشد نه زیان ده. بتواند از همه جا به هیات کمک برساند، خوب هیات را بچرخاند. از استان دار بگیرد…
جواب من را ندادید. درباره هیات تهران بحثهایی مطرح است از جمله اینکه علی عسگری دوست نزدیک شده و به واسطه اینکه دفتر دار شما بوده به ریاست هیات تهران رسیده.
درباره تهران، بله من از آقای قاسم علی عسگری خواهش کردم که برای ثبت نام برود. خدا وکیلی نمیرفت. بپرسید از او. چون رییس دفتر من بود و کار کردن با من سخت است روحیاتش را برای کارهای سخت میشناختم. هیاتهای تهران، مازندران، فارس و خوزستان و چند تای دیگه برای ما مهم هستند. من نمیتوانم آنها را دست هر کسی بسپارم. قبلا یکی از این هیاتها دست کسی بود که نمیدانیم حساب کتابهایش چطور بوده و کجاست؟! خدا را شکر الان حاج قاسم آمده که آدم با اخلاقی است و با سابقه سی، چهل ساله در کشتی بچهها را میشناسد و چم و خم همه چیز را میداند. او با همه رفیق است و شروع کرده به آوردن تمام بزرگان کشتی…
این بزرگان کشتی شامل افرادی است که منتقد شما بودند. مثلا اکبر فلاح که بارها علیه شما مصاحبه کرده یا محمد بنا…
محمد بنا که رفیق من است!
اگر رفاقت دارید چرا با هم نساختید و نماند.
اشتباه نکنید. محمد بنا خسته شد. اینها نباید اشتباه شود.
اکبر فلاح چطور؟
اکبر فلاح نقد به من دارد. اما این را یادتان باشد که اکبر قلاح چون آدمهایی است که من خیلی قبولش دارم. اولین حرفی که به قاسم علی عسگری زدم این بود که حتما باید بری اکبر فلاح را بیاوری. شاید الان اکبر فلاح نخواهد با تیم ملی کار کند ولی برای شهری که دوست دارد، کار میکند. شاید اکبر فلاح به شخص من نقد داشته باشد ولی به کشتی که نقد ندارد حتما باید برای کشتی پای کار باشد.
به نظر میرسد پشت تمام برنامههای هیات تهران سیاست شماست تا چند منتقد را همراه کنید.
نه این طور نیست. همین حالا هم اکبر فلاح بزرگی کرده که آمده است.
علیرضا رضایی هم آوردید.
علیرضا رضایی هم همین هفته پیش اینجا نشسته بود. در تمام سی سال گذشته هیچ وقت رابطهام با علیرضا رضایی قطع نبوده. ما از بچگی که با هم بزرگ شدیم، رفاقت داشتیم. زمانی که او فدراسیون بودم و من نبودم هفتهای یک بار با هم حرف میزدیم. یاد نمیآید چه سمتی داشت سرمربی، مدیر تیمهای ملی یا نایب رییس بود. الان هم که او نیست و من در فدراسیون هستم هفتهای یک بار با هم صحبت میکنیم. من خیلی جاها از علیرضا مشورت میگرفتم با هم رفیق هستیم و با هم بزرگ شدیم. من، علیرضا حیدری، پژمان درستکار و علیرضا رضایی با هم بزرگ شدیم و رفاقت داریم.
نکته خوبی گفتید. مدتی که پژمان درستکار در مرخصی بود گفته شد این همان رفیق بازی است که وقتی درستکار سرمربی شد، دربارهاش صحبت شد چون امکان نداشت علیرضا دبیر چنین مرخصی طولانی مدتی هم زمان با دو اتفاق مهم به سرمربی تیم ملی بدهد.
آقای درستکار از شهریور که برگشتیم دنبال مرخصی بود. او مرخصی بدون حقوق از من گرفته بود و مشکل شخصی داشت و برای این مدت حقوقش را ندادم.
بگذریم. شما نقد به من و رسانهام درباره استعفای حمید سوریان داشتید. در حالی که درست نوشته شد و سوریان برنگشت.
یک اتفاقی افتاد، تمام شد و رفت. حمید هم برادر من است. حمید و محمد بنا چه اینجا باشند و چه نباشند برای کشتی عزیز و بیرقیب هستند.
حمید سوریان به فدراسیون آمده بود اما شما او را ندیدی.
وقتی حمید برای حسن یزدانی به فدراسیون آمد من تهران نبودم که در فدراسیون باشم. مشهد بودم. من یک سوال از شما دارم مگر میشود حمید سوریان با من بد باشد اما به اینجا (فدراسیون) بیاید.
یک نفر از اهالی کشتی گفت ما نسخه نانو دکتر احمدی نژاد هستید.
به این حرفها کاری ندارم. یک وقتی یک نفر مثل رسول خادم اگر صحبت کند، جواب میدهم.
در آخرین مصاحبهتان گفته بودید برای رسول خادم خیلی گریه کردید.
بله او زمانی که طلای المپیک گرفت، گریه کردم اما او را مدیریتی و سیاستی قبول ندارم. این حرف را هم همیشه گفتهام چون اختلاف نظر داریم. اما در کشتی من نمیدانم او من را قبول دارد یا نه اما من خیلی ایشان را قبول دارم. فقط همان طور که گفتم من به نوع مدیریت و افکاری که دارد نقد دارم. از همان زمان قدیم هم به هم نمیخوردیم. همان زمانی که تیم ملی بودیم من و پژمان با هم بودیم و بقیه تیم با هم. من خود خود خودم هستم.
از نتیجه آزاد و فرنگی در زاگرب چقدر راضی بودیم.
خیلی راضی بودم.
از فرنگی هم به اندازه آزاد؟ خود حسن رنگرز به علی اکبر یوسفی نقد داشت.
آقای رنگرز در حال تست زدن بچههایش بود. یک مدل انتخابی برای آسیایی بود. فرصت خیلی خوبی در اختیار تیم ملی بود که هم زمان بچههای ما با هم کشتی گرفتند و با خارجیها تنه به تنه شدند تا کادر فنی بفهمند بچهها در چه سطحی هستند. نکته بعدی این است که در مورد آزاد باید بدانیم یکی مثل حسن، امیرحسین باید برمی گشتند و کشتی میگرفتند. باید قبل از جام تختی این بچهها تست زده میشدند چون طبق چرخه نگذاشتیم این تعداد تا ماه سوم سال به استراحت بروند و برنامه داشتیم که در میدان باشند. حالا کشتی گیری که میخواهد در میدان باشد باید حواسش به همه چیز باشد، به بدنش، به زندگیاش و تمام موارد. حالا هم یک استراحت دو سه ماه دارند تا در جام تختی کشتی بگیرند. هر دو سرمربی برای این تورنمت زاگرب دو هدف متفاوت داشتند چون در جریان ریز جلسات و برنامههایشان هستم و میدانم که هر دو به خواستههایشان رسیدند. برنامه بعدی برای فرنگی هم مصر است که در عین حال هم تیم جوان است و هم نگاهی به رنکینگ دارند. شاید بین دلخانی و محمدی یکی برای جهانی انتخاب شود که هر کدام انتخاب شدند رنکینگ و جای خوب را داشته باشند. ضمن اینکه همین امروز آقای درستکار لیست یاشاردوغو و آقای کاوه لیست ارمنستان را داد.
من برای اولین به محل فدراسیون جدید آمدم و حقیقتا ساختمان شکلیل و بیرقیبی در تمام ورزش ایران دیدم. اما با مشاهده تمام ساخت و سازهای ارزشمند شما برای کشتی یک سوال بزرگ هم وجود دارد. علیرضا دبیر این همه پول را از کجا برای کشتی میآورد و تامین میکند؟ چرا بقیه روسای و مدیران ورزشی نمیتوانند این منابع را برای رشتههایشان تا حدودی تامین کنند.
این همه پول؟ چقدر پول؟
شما در کنار این حجم از اعزامها، ده ماهه برای کشتی ساختمان بینظیری ساختی.
آدم وقتی خدا را دارد، از هیچ چیز نمیترسد. همین امروز من نزد دو آدم بزرگ و معتبر برای کشتی رفته بودم. من هر کس را میبینم از او برای کشتی کمک میخواهم. هر جا به عقلم برسد برای کشتی التماس دعا دارم. من نمیتوانم جزییات تاکتیکهایم را بگویم.
با این زیر ساختها و ساختمان جدید کشتی در کنار برنامههای پیش رو چطور میگویید نمیخواهید در کشتی بمانید و سال بعد برای ریاست ثبت نام نمیکنید. خیلیها میگویند این حرف نماندن شما فقط یک تعارف است.
نه بنویسید تمام اینها دنیایی است و تمام چیزهایی که هم میبینید برای کشتی است نه برای من. واقعا در ذهن من تعارف و این حرفها نیست. دلایلی برای خودم دارم.
هنوز هم به وزارت ورزش یا کمیته المپیک فکر نمیکنید؟
من کلی جواب این سوال را میدهم من آدمی هستم که حتی فکر نمیکنم فردا کجا هستم. جایی قبلی که بودم (رییس کمیسیون بودجه در شورای شهر) از لحاظ سیاسی و جایگاه از ریاست فدراسیون بالاتر بود و وقتی به اینجا (فدراسیون) آمدم خیلیها به من نقد کردند که چرا به کشتی میروی! و گفتند برنگرد! همان طور که گفتم واقعا فکر نمیکنم فردا کجا هستم اما کاری را به من میسپارند، خوب انجام میدهم. همین حالا اگر از همکاران من که میتوانم اسم ببرم (آقای چمران، دوستی، دنیامالی، حبیب کاشانی، سالاری، پیرهادی و…) چه اصلاح طلب و چه اصول گرا در شورای شهر سوال کنید که علیرضا دبیر کاربلد بود یا نه؟ من خودم هیچ چیز نمیگویم.
اما حضورتان در شورای شهر به اندازه کشتی بازتاب خوب نداشت.
من یاد گرفتم برای کارم هم وقت بگذارم و هم درست انجام بدهم. هر جا که بودم همین هدف را داشتم مثل زمانی که کشتی گیر بودم. آن زمان نمود داشت اما اینجا در فدراسیون مثل آن زمان نمود ندارد ولی تمام وجودم را برای کارم میگذارم.