بدترین شعارهای استادیوم های ایران؛ چون قافیه تنگ آید- شاعر به جفنگ آید!

تاریخ: ۱۸ شهریور ۱۴۰۲، ۸:۰۰:۰۲

کدخبر: 59792

بدترین شعارهای استادیوم های ایران؛ چون قافیه تنگ آید- شاعر به جفنگ آید!
در ادامه بررسی شعارهای سر داده در ورزشگاههای ایران، می توانیم به دسته دیگری از شعارها برسیم که بدون هیچ خلاقیتی سر داده شده اند.

ورزش دات آنلاین- معلوم نیست کمیته های فرهنگی یا مثلا کمیته های هواداری( همان بوقچی ها و اعوان و انصار آنها) در تیمهای ما چه می کنند و برای چه حقوق می گیرند؟ امروزه فرهنگ هواداری در کشور ما منحصر شده به حضور اراذل و اوباش در سکوها به طرفداری از تیمها و مربیان خاص. بررسی شعارهای افتضاح سکوهای ایران نشان می دهد که وقتی اختیار تماشاگران از طرف مدیران باشگاهها به دست اراذل و اوباش بیفتد، چه نتیجه ای از آن حاصل می شود!

 

استرای ماچونی

طرفداران سرخابی و بوقچی هایشان استعداد فوق العاده ای در دادن شعارهای بی وزن دارند. آخرین این شعارها را استقلالی ها در دوران مربیگری استراماچونی در ورزشگاه آزادی برای تشویق مرد ایتالیایی سر می دادند. آنها یکصدا می گفتند:

استرای ماچونی!

خوشبختانه با رفتن مرد جنجالی ایتالیای از استقلال، این شعار فاجعه نیز به تاریخ پیوست!

 

پرسپولیس هورا، صهبا سوراخ!!

پرسپولیسی ها هم در سرودن شعارهای بی وزن و فاجعه، دست کمی از استقلالی ها نداشتند. یکی از شعارهای بسیار متداول استادیوم آزادی از گذشته های دور تا امروز، آوردن یک عبارت هورا جلوی نام تیم محبوب و آوردن واژه سوراخ در برابر تیم رقیب است تا یک شعار خلاقانه تولید شود! تا یک جا این شعار جواب می دهد. اما وقتی نام تیم رقیب دو یا سه بخشی نباشد، شعار به یک عبارت طنز تبدیل می شود. مثلا زمانی که تیم پاس تهران در برابر سرخابی ها به میدان می رفت، طرفداران بخت برگشته ناچار بودند از عبارت

پرسپولیس( یا استقلال) هورا؛ تیم پاس، سوراخ! استفاده کنند!

بدترین ورژن این شعار در سال 1386 رخ داد و در تساوی(2-2) پرسپولیس و صبا باتری. طرفداران قرمز که از هوای مه آلود و سرما کاری جز شعار دادن از دستشان برنمی آمد و البته دستهایشان هم خالی بود، همین شعار همیشگی را سر دادند اما از آنجایی که اسم صبا در بخش دوم شعار قرار نمی گرفت، به جای آن از واژه صهبا استفاده کردند! به گفته قدیمی ها:

چون قافیه تنگ آید؛ شاعر به جفنگ آید!

  

سی ثانیه ای ها

برای طرفداران فوتبال ایران، ثانیه سی ام ثانیه ای مقدس است. فرقی نمی کند گلی در ثانیه سی ام نیمه اول زده شود یا نیمه دوم، یا حتی در دقایق اول، دوم و حتی سوم یک نیمه. همه اینها از نظر طرفداران ثانیه سی محسوب می شود. سال 1369 وقتی در فینال لیگ قدس، عباس سرخاب در ابتدای نیمه دوم گل تساوی را وارد دروازه پیروزی کرد، از سوی هواداران خودی لقب عباس سی ثانیه را گرفت!

بعدها در سال 1381 هم علی سامره در ابتدای بازی دروازه پرسپولیس را گشود تا این بار او ملقب به علی سی ثانیه شود!

 


فرشاد آقای گل، ناصر آقای گل

اوج نبوغ هواداران قرمز در دهه 60 و 70 این بود که نام کوچک مهاجم خود را با عبارت آقای گل ادغام کرده و در استادیوم فریاد بزنند. اگر بهترین گلزن تیم ناصر محمدخانی بود، شعار می شد ناصر آقای گل! و اگر فرشاد پیوس در اوج بود، این شعار به فرشاد آقای گل تغییر پیدا می گرد! البته استقلالی ها هم دست کمی از همتای خود نداشتند و در دهه 80 برای رضا عنایتی شعار رضای آقای گل را سر دادند!

 

رفت و برگشت

این دو کلمه هم در برابر نام هر بازیکنی می تواند قرار بگیرد. از جمله در 15 فروردین 1387 و بعد از گلزنی امیدرضا روانخواه در دربی. بلافاصله بعد از این گل، هواداران آبی به یاد دو گل او در بازیهای رفت و برگشت دربی او را به امید رفت و برگشت ملقب کردند. البته 24 دقیقه بعد محسن خلیلی گل تساوی را به ثمر رساند تا این بار این شعار خلاقانه به شکل محسن رفت و برگشت در نیمه قرمز ورزشگاه سر داده شود!

 

نه قابلمه نه دیزی خداداد عزیزی

در روزهایی که خداداد عزیزی مهاجم فیکس تیم ملی بود و درخشش و محبوبیت او سبب شده بود که تمامی بی انضباطی ها و حواشی او نادیده گرفته شود، تماشاگران از عبارت نه قابلمه نه دیزی خداداد عزیزی برای تشویق او استفاده می کردند! اما این که چرا باید مقایسه یک ستاره فوتبال با قابلمه و دیزی به عنوان تشویق تلقی شود، تنها باید از تماشاگرانی پرسید که چنین شعاری را سر می دادند!

 

دوای درد آبی

استقلالی ها در ادامه شعارهای خلاقانه خود عبارت دوای درد آبی را برای هر کسی که به این تیم می آمد استفاده می کردند. حتی در سال 1378 وقتی یوگنی سوکوموروخوف به عنوان جانشین ناصر حجازی وارد ایران شد تا هدایت آبی ها را در دست بگیرد، گروهی به فرودگاه رفتند و شعار سوکوموروخوف دوای درد آبی را سر دادند! بدی این شعار در این است که برای بعضی اسمها جواب می داد. مثلا عبدالمصد مرفاوی یا امیر قلعه نویی. اما هیچ هواداری نمی توانست شعار بدهد

دوای درد آبی؛ مقداد نجف نژاد!!

 

رو قلب من نوشته

شیرازی ها معتقد بودند که آنها اولین بار برای غلام پیروانی مربی خود شعار دادند: رو قلب من نوشته؛ غلام سلطان عشقه!

اما این شعار در سال 1384 به شهرت رسید و در بدترین روزهای پرسپولیس و علی پروین. جایی که هواداران پروین به شکلی هماهنگ و با برنامه قبلی، شعار دادند: رو قلب من نوشته؛ علی سلطان عشقه!

هرچند واژه عشق چندان با هیکل فربه و مملو از پیه و چربی سنخیتی نداشت؛ چه چربی های پیروانی و چه دنبه های پروین!

خوشبختانه در بازی پرسپولیس و ذوب آهن، هر بار که بوقچی ها بخش اول این شعار را خواندند، نیمه روبرویی ورزشگاه با هو کردن به آنها پاسخ دادند و این شعار هم به تاریخ پیوست.

 

پروین، آری هان

آری هان هلندی بعد از این که هدایت پرسپولیس را برعهده گرفت، اعلام کرد اصلا پروین را نمی شناسد تا پروین و عاشقانش به خون او تشنه باشند. اما هواداران اسم این دو نفر را کنار هم گذاشتند و در بخش دوم شعار خود، به امیر قلعه نویی مربی وقت استقلال فحاشی کردند که البته قابل انتشار نیست!

انتهای پیام/

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اخبار مرتبط

...