بازیکنانی از جنس مفرغ

تاریخ: ۳۰ آبان ۱۴۰۲، ۷:۰۰:۰۲

کدخبر: 74339

بازیکنانی از جنس مفرغ
گناه آنها که ظرفیت شان به اندازه یک استکان شکسته بسته است نبود. ما بودیم که در قیف وارونه دمیدیم و فریاد زدیم که جنس اعلا می فروشیم و با تبلیغات زرد چشم بازار را کور کردیم.

ورزش دات آنلاین- تقصیر آنها نبود. مقصر ما بودیم. بچه‌هایی از جنس مفرغ و برنج و نیکل و روی انتخاب کردیم. ما بودیم که جنس را نمی‌شناختیم و گرنه آنها عیارشان مشخص شده بود. اشتباه ما بود که اندازه ظرف را نفهمیدیم و مظروف را بیشتر از ظرف انتخاب کردیم. باید هم نتیجه همین می‌شد. اگر غیر از این بود که معادلات به هم می‌ریخت. اگر غیر از این بود که ما هم حرفه‌ای بودیم. نگاه کنید با دقت، حتی اگر لازم است ذره بین به دست بگیرید تا عمق فاجعه را بهتر مشاهده کنید. پول و ثروت و شهرت شبانه به سمتی سرازیر شد و مثل سیل بعضی‌ها را با خود برد. آن هم چه بردنی. ویرانگر و مخرب، بی‌حاصل و با حاشیه.  

ما بودیم که به اسم حرفه‌ای گری پول‌های زبان بسته را به «خیک» فوتبال بستیم. اشتباه ما بود که نتوانستیم «سره» را از «ناسره» تشخیص دهیم. گناه آنها که ظرفیت‌شان به اندازه یک استکان شکسته بسته است نبود. ما بودیم که در قیف وارونه دمیدیم و فریاد زدیم که جنس اعلا می‌فروشیم و با تبلیغات زرد چشم بازار را کور کردیم. این ما بودیم که فوتبال را به این روز انداختیم. هر بازیکنی که درخشید مُشتی فرصت طلب دوره‌اش کردند که می‌دانی تو کیستی و چیستی؟ کم کم آنچه را که نداشتند و برای داشتنش فرهنگ هم لازم بود دو دستی تقدیمشان کردند نه از سر لطف که برای منفعت خودشان. حاصلش چی بود؟ بازیکنی که نه در تیم بازی می‌کند نه سهمی در موفقیت هم تیمی‌هایش دارد و نه کارنامه افتخار آمیزی. با کینه‌ای که همین جماعت همچون غذای شب مانده، شب و روز به خوردش دادند احساس کردند که کسی هستند. «شاخ» شدند و عده‌ای درمانده‌تر از خودشان قربان صدقه گویان بیشتر آنها را به سمت سقوط «هل» دادند. قرار بود فوتبال باعث دوستی شود، راه دیپلماسی سیاسی را باز کند، گوشه‌ای از اقتصاد را به عهده بگیرد، تحولات اجتماعی را سر و سامان دهد، ولی از آنجایی که کالاهای فرنگی نتوانسته‌اند، فرهنگشان را با خود وارد کنند فوتبال به یک عامل جهش طبقاتی شبانه بدل شد که بسیاری ظرفیت آن را نداشتند. برای همین ابتذال شخصیتشان را به رخ کشیدند، نه شرمی داشتند نه خجالتی. اتفاقا با داد و هوار و گاه عربده خودنمایی کردند تا بلکه بیشتر دیده شوند. ما این وجه زشت را به تصویر کشیدیم. ولی مُشک‌هایی هستند که می‌بویند و نیازی به جارزنی عطارها نیست. علی دایی را ببینید، مهدی مهدوی کیا را نگاه کنید، ببینید مردم چطور آبی و قرمز برای وریا غفوری و دیگری سر و دست می‌شکنند، هنوز چهره تکیده و ماتمزده یحییِ سال گذشته پیش چشممان است. همه دلتنگ آقا کریم هستند. چه کار کردیم که نتوانستیم بیشتر چنین گنج‌هایی داشته باشیم؟ چون خرده هوادارانی با تعلقات دیوانه وار آبی و قرمز همین که طوفان فروکش می‌کند در هوای هیجانی که فضای مجازی لعنتی به آنها می‌دهد می‌توانند با متن‌هایی پر از غلط املایی و انشایی از خجالت هم در آیند. از امروز اگر حتی رکیک‌ترین رفتارها را داشتند به آنها اهمیت ندهید. دنیای آنها حتی به اندازه یک مشت گره کرده هم نیست. تمام زندگی آنها در حاشیه خلاصه شده است. بدبخت کسانی که پشت سر این جماعت راه می‌روند و واله و شیدا به قد و قامتشان نگاه می‌کنند. غافل از اینکه بازیکنانی از جنس مفرغی، صنار نمی‌ارزند.  

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

...