فیروز کریمی در گفتگویی مفصل با ورزش دات آنلاین، از بحثهای سیاسی-اقتصادی تا مباحث ورزشی را، بررسی کرد.
ورزش دات آنلاین- فیروز کریمی در گفتگویی تفصیلی با ورزش دات آنلاین، صحبتهای خاصی را مطرح کرد. او از سختیها و شیرینی قهرمانی با پاس تهران تا حضور دوباره مهدی تاج و عملکرد کیروش، صحبت کرد که در ادامه آن را میخوانید:
اگر کسی قهرمانی آسیا را بگیرد رکوردی نیست!
اول از هرچیزی دوست دارم که این را بگویم امیدوارم این جام مجددا توسط ایرانیها فتح شود. خیلیها از رکورد زدن گفتند، اگر کسی این جام را بگیرد رکوردی نیست، بلکه کنار من و منصورخان پورحیدری خواهد بود. ما تا ابد هستیم. فلذا امیدوارم بیشتر قهرمان شویم چون فوتبال ما بضاعتی بیشتر از ۲ نفر دارد. در بحث اینکه چرا تیمهای دیگر نمیتوانند این چام را بگیرند باید بگویم که بهتر است به این فکر کنیم چه چیزی باعث شد پاس جام را فتح کند، این نکته مهمتری است. مهندس طباطبایی در آذرماه سال ۶۷ که به عنوان مدیر پاس منصوب شد، من را به لطف شناختی که در طی ۲ سال گذشته آن که مدیر تیم کارخانه ایشان بودم، من را به پاس آورد و با توجه به اهمیت پیشکسوتان و نظر مساعد آنها روی من، من به پاس آمدم. در آن زمان طباطبایی برنامهای ۵ ساله برای فتح جام باشگاههای آسیا داد که دو سال اول، سوم شدیم، سال سوم قهرمان لیگ، سال چهارم تکرار قهرمانی لیگ و سال پنجم قهرمان آسیا و دیگر جامها شدیم. در کنار آن توانستیم جامهای خاص دیگری را مانند جام جواهر لعل نهرو کسب کنیم.
اگر مدیریتها قوی و با برنامه باشد، امکان فتح جام هست
اگر مدیریتها قوی و با برنامه و فرصت دار باشد و متعاقبا به مربیان فرصت بدهند، امکان فتح جام هست. متاسفانه به دلیل عدم امنیت شغلی، دیگر این فرصتها نیست چون مدیر میداند اگر مربی نتیجه نگیرد، سال بعد خود مدیر رفتنی است. مربی هم میداند اگر این اتفاق بیفتد چند صباح دیگر نیست. کسی سرمایه گذاری دراز مدت نمیکند. تمام بازیکنان آن پاس قهرمان آسیا از مکتب خودمان بودند. نوجوانان، جوانان، امید و در نهایت بزرگسالان و سطح لیگ که در آن قهرمان شدند و در آسیا هم قهرمان شدند. طبیعی است که یک برنامه ۵ ساله باید جواب دهد. دیگر کجا چنین برنامه ریزیهایی را میبینیم؟ پاسی که آن کار را کرد بود و بس. افراد و اشخاصی به جز سرمایهگذاران خصوصی و همان آقای طباطبایی، چه کسانی این کار را میکنند؟ به جز علی آقای شفیعزاده در استقلال اهواز که یک برنامه ریزی سه ساله کرد و از لیگ یک به لیگ برتر و از لیگ برتر در کورس قرار گرفتند و بعد برای قهرمان شدن جنگیدند که با یک پرچم قهرمانی را از ما گرفتند، برنامه شفیع زاده بود. خیلی از افراد دیگری که سرمایه گذاری بلند مدت کردند، سرمایه گذاریشان جواب داد.
وی افزود: یکی از آنها بهمن بود که ما از لیگ دسته دوم تا قهرمانی پیش رفتیم که قهرمانی را از دست ما گرفتند. اینها با چیزی جز برنامه ریزی نشدنی نیست. همه چیز آن خوب بود. در کنار برنامه ریزی و کارهای ما، لطف خدا هم شامل حالمان شد. یکی از آن قضایا، بازی ماقبل نهایی بود که علیرضا حکیم زاده توپی را که از عرض سانتر شد، با کمک سینه و انتهای بازو که میتوانست هند هم باشد، توپ را وارد دروازه کرد و در ادامه نیز اصغر مدیر روستا گل پیروزی مارا زد. این لطفی بود که خدا به ما کرد و در فینال هم مقابل الشباب، آنها در نیمه اول به مراتب از ما بهتر بودند و موقعیتهای بهتری داشتند اما گلی که ما در دقیقه ۳۹ روی حرکت استثنایی محسن گروسی که نه قبل از آن، نه در آن زمان، نه الان و نه تا آخر عمر مطابق آن نخواهم دید، توپی که از عرض رد میشد را با داخل پای راست به یمت مخالف پای دروازه بان فرستاد. منظورم این است که علاوه بر آن برنامه ریزی و سرمایه گذاری، لطف و عنایت خدا هم مهم است که باید یک تیم با آن نتیجه بگیرد.
پاس مشمول مشکل عدم آشنایی یک مسوول به ورزش شد
وجود یک ادم کارنابلد در مصدر پاس تهران که کسی بود که در عمرش با ورزش ارتباط نداشت یعنی سردار احمدی مقدم که در آن زمان فرمانده نیروی انتظامی و به طبع رییس پاس هم محسوب میشد، این بلا را سر ورزش آورد. چون با آن حرکت غیر مدیرانه، پاس را با آن صلابت به جایی منتقل کرد که اصلا نباید میرفت و یک تیم بینظیر نابود شد. پاس از قطبهای مثال زدنی فوتبال ایران بود. اگر به تاریخ رجوع کنید، همه ساله رقیب استقلال و پرسپولیس، پاس بود. ما بیشترین امتیاز را از این دو تیم میگرفت و همواره در کورس رقابت بود. از ۶ دوره جام تخت جمشید که دوره ششم نیمه کاره ماند، از ۵ دوره، دو دوره پاس قهرمان شد، ۲ دوره پرسپولیس و یک دوره استقلال قهرمان شد. یعنی در کنار پرسپولیس ما بیشترین جام تخت جمشید را گرفتیم. پاسی که بیشترین بازیکن، مربی و نیروی انسانی را به فوتبال ایران و تیم ملی ارایه کرد و تیم هارا در فوتبال ما تغذیه کرد، با یک تصمیم گیری غلط، نابجا و نابخردانه، نابود شد. من معتقدم پاس مشمول بحث بیتفاوتی و مشکل عدم آشنایی یک مسوول به ورزش شد.
چیزی از کمکهای قلعه نویی در نخواهد آمد
مهدی قبل ازینکه با خانواده ما آشنا شود، چندین سال بازیکن لیگ بود اما در بحث تیم امید، خداراشکر. خداراشکر که اکنون بحث شایسته سالاری رواج پیدا کرده است و در حال طی کردن مسیر خود است. بعد از انتخاب به جا و به حق امیر قلعه نویی که من این را با احترام به همه مربیان میگویم که او یک سر و گردن از همه بالاتر است چون هم تجربه کافی و شادابی، هم توانمندی، هم شناخت و هم مدیریت را دارد وای کاش بار اول اورا بر نمیداشتند، او جایگاهی دارد که امیدوارم در آن موفق باشد و از راه دور برایش آرزوی موفقیت میکنم. یک توصیه هم برای او دارم که برای روزهای سخت، یک مربی باتجربه بیاورد. امیر حتما باید به این فکر کند چون روزهای سختی که اگر قرار است از فکر و تجربه امیر قلعه نویی چیزی در نیاید، با احترام به همه کمکهای قلعه نویی اما هیچ چیزی از کمکهایش در نخواهد آمد. با احترام به آندو تیموریان، حمید مطهری و بازیکنان خوب، باید قبول کنیم آنها تجربه کافی را ندارند.
وی افزود: کمک یعنی اگر روزی سرمربی تحت فشار بود و مشکلی داشت و در نتیجه نتوانست کنار خط بایستد، بازیای که یک بر صفر جلو است، سرمربی را به رختکن ببرند و اورا مداوا کنند، بازی که تمام شد، وقتی پرسید نتیجه چه شده است؛ مربی بگوید بازی ۲-۰ شده و ما همان تاکتیک را پیش بردیم و یک گل دیگر هم زدیم و تمام. اگر قرار باشد امیر قلعه نویی نتواند یک بازی را بیاورد و کمکها نیز نتوانند به او کمک کنند، مثل این است که یک کمک خلبان را کنار خلبان بگذاریم و هواپیما را قبل ازینکه به برج مراقبت بگوید کمک خلبان است به کوه بکوبد و ۲۶۰ نفر را بکشد و در وصیت نامه خود بگوید من که گفتم خلبان نیستم. وظیفه کمک خلبان این است که حال خلبان را خوب کند، جای اورا به درستی پر کند و به جلو حرکت کند. من فکر میکنم اگر امیر قلعه نویی عزیز دچار اتفاقی شود، هواپیمای تیم ملی ما به مقصد برسد.
به کار آقای قلعه نویی اعتقاد و ایمان دارم
این حقوق اولیه یک مربی است و تصمیم خود امیر خواهد بود که چه کسی را بیاورد و چون من به کار آقای قلعه نویی اعتقاد و ایمان دارم و دوست دارم او موفق شود، او باید بداند که در روزهای موفقش نیز در این فوتبال کسی پایش نمیایستد. نباید فراموش کنیم امیر قلعه نویی در گذشته بدون باخت کنار رفت و با کسب بهترین نتایج و به خاطر یک ضربات پنالتی از کار برکنار شد. آن هم درحالی که حقش سرمربیگری تیم ملی بود و چون ۴۰ و خردهای سال داشت و جوان بود، تجربه و انرژی زیادی داشت و با قدرت بدنی کامل پیش میرفت. امروز که در آستانه ۶۰ سالگی است باید بداند کسی به فکر او نخواهد بود و فردا نگوید کهای کاش این کار را نمیکردم وای کاش فلان اتفاق نمیافتاد. او از همین امروز باید به فکر چنین چیزی باشد. او باید با تجربه عمل کرده تا در روزهای خیلی سخت، کسی که در کنار قلعه نویی است، به فریادش برسد.
سر مهدی تاج به سنگ خورده!
فکر میکنم که او مثل دوره قبل موفق باشد. دوره قبل هم بسیار موفق بود و باید قبول کنیم نتایج خوبی گرفت. با این حال او باید بپذیرد که هرچقدر قرارداد داشته باشد هم ممکن است سکه برگردد. امیر قلعهنویی در تیم ملی و تارتار در تیم فوتبال امید وقتی به چنین جایگاهی رسیدند، نشان از شایسته سالاری است. تاج هم سرش به سنگ خورده و دیده که اینجا خیلی جایگاه محکمی نیست. باید بهترینها ارائه شوند. مهدی با شایسته سالاری توانسته به این مهم دست یابد و امیدوارم که مثل سنوات قبل موفق باشد.
بهتر است تا جام جهانی به قلعه نویی فرصت دهیم
نه ببینید من یک جملهای را همیشه و هروقت بود میگفتم با این تفاوت که از او الان تشکر میکنم برای زمان زیادی که برای فوتبال ما کشید اما بضاعت فوتبال ما خیلی بیشتر بود. ما بالاترین، قویترین و بهترین لژِونرها در آسیا را داریم. یک سالی برای مربیان سخت بود که مهاجم تهیه کنند اما اکنون ۵ تیم دو نفره از مهاجمها را داریم و دست کی روش باز بود. اگر کی روش قهرمان آسیا میشد، نشانه توانمندی او بود اما حضور در جایی که ۵/۵ سهمیه از آسیا وجود داشت، کار سختی نبود و اگر ۵ ۶ سهمیه از آسیا بردارید، دیگر چیزی باقی نمیماند که ایران باز هم نتواند صعود کند. شما کره ژاپن و تیمی مثل عربستان و عراق و ازبکستان را برای آسیا بردارید و اگر ایران باز هم نرود فاجعه است. توفقی زمانی است که در جام ملتها قهرمان شویم چون همه ملتها هستند.
وی افزود: کی روش وقتی به ژاپن باخت، از باب توجیه گفت که این قویترین ژاپن تاریخ بود که مارا زد و رفت فینال. همان تیم ژاپن که قویترین تاریخ بود، ۳ گل از قطر خورد. پس یعنی حرف کی روش خیلی مصداق نداشت و درست نبود. با این حال نتیجه قطر نشان داد که ما در جام ملتها که سنگ محک کی روش یا هر مربی دیگری بود، ما دچار مشکل شدیم. ممکن است در این جام هنوز به قلعه نویی به اندازه کافی فرصت ندادهایم. کی روش وقتی در این جام نتیجه نگرفت، بعد از چندین سال حضور بود اما امیر قلعه نویی خیلی فرصت نداشته است و بهتر است تا جام جهانی و جام ملتهای بعدی به او فرصت بدهیم. من اطمینان دارم که او میتواند نتیجه بگیرد.
در فرودگاه مرا برکنار کردند
فیروز کریمی در پاسخ به اینکه آیا حسرتی در زندگی خود داشته است یا نه گفت نه حسرت خاصی نداشتم فقط زمانی که قهرمان آسیا شدیم در فرودگاه مهرآباد مردم روی گردن من گل میانداختند و از من تقدیر می کردند جناب جهان یکی از بچه ها من را از روی دوش مردم پایین کشید و گفت که برکنار شده من گفتم چطور؟ او گفت که در تلویزیون چنین چیزی گفته شده و من با خود فکر کردم ای کاش حداقل قهرمان نمی شدم تا بهانهای برای برکناری من وجود داشت. دوره قبل قهرمان لیگ شدیم، مارا برکنار کردند، ۹ روز بعد هم فینال لیگ سال جدید را داشتیم چون دو گروهه بود. مجددا بعد از ۸ روز با همان تیم قهرمان آسیا، فوتبال کشور را فتح کردیم اما با این علم که برکنار خواهم شد. من به آن ها گفتم که تا پایان امسال قرارداد دارم و یک بازی فینال با پرسپولیس مانده است. اگر بخواهید همین الان میروم و از خدایم هست که با قهرمانی آسیا بروم تا اگر شکست خوردم مقصر نباشم و با سر بلند رفته باشم. توافق کردیم و قرار شد تا فینال که قرارداد داشتم ماندم. تا آن روز اگر هفته ای یک جلسه تمرین میکردم، از آن به بعد هفته ای ۲ جلسه تمرین کردیم تا جام را ببریم و بعد از ۹ روز در فینال لیگ، پرسپولیس را بردیم و قهرمان ۲ دوره پیاپی شدیم و در کنار جام حذفی که قهرمان شده بودیم گفتیم که این قهرمانی لیگ، این حذفی و این هم آسیا و آن هم از برکناری من، شمارا به خیر و مارا به سلامت.
مدیرباشگاه را به رختکن راه ندادم، مرا برکنار کردند
وی افزود: نمیدانم چرا مرا برکنار کردند اما آن تیم خیلی حیف شد. هرچیز که بود به خودشان مربوط بود. ما در بهمن در عرض یک سال و در دور رفت لیگ یک صعودمان مسجل شد! از آن موقع برای لیگ آماده شدیم و در ۲۲ هفته سال، بعد در لیگ، ۱ باخت داشتیم، ۳ مساوی و ۱۸ برد. صدر جدول بودیم و با ۹ اختلاف امتیاز تازه با یک بازی کمتر بودیم اما مرا برکنار کردند! در ان زمان مدیر بهمن آقای مداح بود. عینا پولی که در قراردادم بود را به من پرداخت کردند، روبوسی کردیم و رفتیم که رفتیم. برای اولین بار بعد از نزدیک به ۳ دهه میگویم که نه میدانم چه بود، نه میدانم چه هست و نه میخواهم که بدانم چه هست. که من برکنار شدم. اختیارات مدیر باشگاه بود اما یک بار خواست در یک بحث فنی دخالت کند که من اورا به رختکن راه ندادم و گفتم مدیر پشت در رختکن. ۵ جا حریم من است، زمین تمرین، زمین مسابقه، ارنج تیم، نیمکت و رختکن. صلاح باشد میتوانم مدیر را هم راه ندهم. یک بار دیگر در داماش هم مهندس عابدینی را در رختکن راه ندادم. عابدینیای که بازیکن تیم ملی در سطح خیلی بالا، بازیکن تیم پیکان و پرسپولیس دهه ۵۰ و رییس فدراسیون و معاون وزیر وقت بود را صلاح ندیدم و به رختکن راه ندادم. از او خواستم که نیاید و ایشان هم بزرگواری کرد و میدانست که اگر بیاید هم اورا راه نمیدهم. او میدانست که حریم من است و احترام گذاشت و نیامد. از رییس باشگاه که بالاتر نداریم اما او به من گفت که فیروزجان کار درستی کردی و اگر صلاح نیست یک بار هم در رختکن نمیآیم. با این حال کسانی را داشتیم که فوتبالی نبودند اما با RPG هم نمیشد آنهارا بیرون کرد! با هر زد و بندی که بود با تلاشها با زور کنار رفتند، اهالی فوتبال بهتر میدانند.
ابطحی را به عنوان سرجهازی خریدیم!
کریمی در پاسخ به اینکه آیا بازیکنی بود که دوست داشت با او کار کند، تصریح کرد: بودند بازیکنانی که خودم با آن ها صحبت کنم اما اصولا بچه های دیگر با بازیکنان صحبت میکردند. از شانس بد ما هیچ کدام از آنهایی که صحبت کردیم، نخواستند که بیایند. امیر قلعه نویی از استقلال یکی از آن ها بود. از او پرسیدم که چقدر به تو پول داده بودند؟ یادم هست که گفت ۴۰ هزار تومان. بعد همین را از مجتبی محرمی پرسیدم که بدون شک بهترین دفاع کنار تاریخ بود، او گفت ۴۰ هزار تومان. سید مهدی ابطحی نیز به من گفت مثل همیشه. گفتم مثل همیشه یعنی چقدر و او گفت ۱۵ هزار تومان. ما به این ها نفری ۴۰۰ هزار تومان پیشنهاد کردیم و آن ها نیامدند! اکنون باید استقلال و پرسپولیس و وحدت که در نهایت با شرایطی به سید مهدی ابطحی رسیدیم، قدردان بازیکنان قدیمشان باشند. در ان زمان برای گرفتن سید مهدی ابطحی، پروانه لیگ دوی وحدت را از علی محمد مرتضوی از دوستان خوبمان که بسیار انسان فرهیخته و وارسته ای بود خریدیم و گفتیم اگر بخواهیم تیم بهمن را تشکیل دهیم، دنبال یک تیم لیگ یکی یا لیگ دویی هستیم. لیگ یکی نیست، در نتیجه این تیم را میخواهیم. او گفت میفروشیم و من گفتم فقط به یک شرط میخریم، سید مهدی ابطحی روی قواله باشگاه باشد! سید باز هم اکراه داشت که در تیم بماند اما من اورا متقاعد کردم که این همان تیم است و بماند. وحدت به لیگ سه رفت و ما ادامه دادیم.
وی افزود: در آن زمان از بانک سپه با جواد قراب صحبت کردیم که نمیخواستند در لیگ یک تیم داری کنند و پروانه تیمشان را با پروانه لیگ دویی خود عوض کردیم. آن تیم هم با همین سبک و سیاق بود و بازی شان را دیدم و گفتم شماره ۸ شماره که هاشم حیدری بود میخواهم که در تیم بماند و آنها موافقت کردند. این ۲ در تیم بهمن من سرجهازی شدند و در ادامه بازیکنان پاس را مثل استیلی، خاکپور، محمدخانی، آقاجانیان و.. را به تیم آوردیم.
۳۰ سال پیش فوتبال حرفه ای که منچستریونایتد هم نمیتوانست به خواب ببیند را به ایران آوردیم
کریمی در خصوص امکانات بهمن تاکید کرد: بهمن پول حرفه ای را به فوتبال آورد. بهمن مداح البته خیلی کار را بلد نبود و من خودم رقم قراردادها را به کمک مرحوم مهدی مقیم میبستیم. ما ۳۰ سال پیش فوتبال حرفه ای را که منچستریونایتد هم نمیتوانست به خواب ببیند به ایران آوردیم. یک استادیوم دو زمینه که زمین تمرین و مسابقه مثل هم بودند اما جدای از هم، ساختیم تا شرایط یکسانی باشد بین مسابقه و تمرین. خوابگاه بچه ها آن هارا از ۸ صبح به نزد ما میفرستاد تا صبحانه و تمرین صبح انجام شود، بعد از تمرین، کلاس زبان اجباری داشتیم و بعد صرف نهار، استراحت و دومرتبه بحث تاکتیکی و دروس عالیه، سپس تمرین عصر و لباسهایشان که صبح و عصر جدا بود شسته و آماده فردا کنند. پزشک تغذیه بهترین مکمل ها و غذاها را بر اساس علم روز به آنها میداد و شب موقع رفتن بازیکنان در یک پاکت استریل، ۴ نوع،میوه به آنها میدادیم. حقوق همگی مشخص بود و قبل از ۳۰ ام یعنی ۲۹ ام هر ماه حقوق ها پرداخت میشد و تمام بازیکنان بدون رسیدن سررسید، تمام بازیکنان پیش قرارداد خود را گرفتند. ۹۰ درصد بازیکنانمان تمام قرارداد ۳ سال خود را یک جا گرفتند. دلیل نیامدن محرمی و قلعه نویی این بود که گفتند ما نمیتوانیم باشگاهمان را رها کنیم و باشگاه به ما نیاز دارد و اکنون به لحاظ اخلاقی درست نیست چون این باشگاه ها برای ما زحمت کشیدند، تازه این ورای علاقه شخصی ما به تیممان است. نامردی نکردند، نامردی یعنی نفروختن پیراهن به مبلغی ۱۰ برابر. اصلا چنین چیزی را اکنون نمیبینیم، بدون تعارف اگر تیم ۱ به من هزار تومان بدهد و تیم ۲ به من ۵ هزار تومان، من یکی در این روزگار به تیم دوم میروم، بازیکن ها که هیچ. باید مجسمه ابطحی، قلعه نویی و محرمی را با طلا بسازند. دیدیم این ها نیامدند، رفتیم سراغ صادق ورمزیار. او گفت من تحت هیچ شرایطی چون جوان تر از این ها بود نمیآیم چون در این تیم بزرگ شدم. خیلی هارا آرزو داشتیم اما نشد.
کیروش چیزی به فوتبال ایران اضافه نکرد
کریمی درباره کارلوس کیروش گفت: کیروش در مقاطعی که در فوتبال ایران بود بی نظمی و عدم دیسیپلین را از بین برد اما چیز دیگری به فوتبال ما اضافه نکرد.
بدترین جفا را در حق اسکوچیچ کردند
کریمی درباره اسکوچیچ گفت: اسکوچیچ کوچک بود اما جایگاه بزرگی به او دادند و تیم ملی جایگاه بزرگی است. او در جایگاه بزرگتر از خودش قرار گرفت اما بهترین نتایجی که حتی در کل دوران کیروش نمیدیدیم را گرفت و بدترین جفا را به او کردیم.
بضاعت فوتبال ما ۵ برابر آمریکا بود
پیشکسوت فوتبال ایران در خصوص نتیجه جام جهانی برای ایران گفت: به آه و ناله و نفرین نیست. بهتر است ورزشی پیش برویم و دنبال ناله و نفرین نباشیم. به نظر من سقف تیم ملی و جیزی که کیروش میتوانست ارائه دهد را داد و به نظرم عدم توانمندی کیروش بود. به راحتی میگویم که پتانسیل فوتبال ما در آن مقطع به حدی بود که همه بازیکنان آمریکا اندازه یک زوج خط حمله ما نبودند. بضاعت فوتبال ما ۵ برابر آمریکا بود، ما با مساوی هم صعود میکردیم اما نتوانستیم.
جادوی واقعی یعنی صبح تا شب تمرین کردن
کریمی در خصوص جادوگری در فوتبال گفت: جادوگری دیگر چیست؟ جادوی واقعی یعنی صبح تا شب تمرین کردن. مدیران باشگاه جادو کنند و امکانات فراهم کنند. جادوگر یعنی محمد طباطبایی، علی شفیع زاده و آن هایی که بت جادوگر را شکستند، بهمن مداح و این دوستان بودند. بهترین امکانات را دادند و بهترین نتایج و زیباترین بازی هارا ارائه کردیم. فوتبالی که بخمن بازی میکرد را ۲ میلیون سال دیگر در فوتبال ما نمیبینیم. چرا؟ چون امکانات داشتیم. امسال تیم ما در صنعت نفت آبادان و مقطع کوتاه حضورم، دیدم که امکانات و بضاعت ما بسیار پایین بود.
وی افزود: اینجا باید بگویم که چرا یک وزارتخانه میتواند ۵ تیم را اداره کند اما بزرگترین وزارتخانه دنیا نمیتواند یک تیم شهر خود را اداره کند چون لیگ حرفه ای است یا نیست؟ این آخر درد بود که وزارت نفت ما نتواند یک تیم را اداره کند.
مهدی هنروری به من ضربه نزد، گلوله توپ زد!
داور و کمک داوری که به فیروز کریمی ضربه زدند، که بودند؟ کریمی پاسخ داد: ضربه نه، گلوله توپ زدند. آن هایی که به ما توپ شلیک کردند، برخی داوران مثل مهدی هنروری بود که با ابومسلم به اهواز رفتیم و گلوله توپ به ما شلیک کرد. بازیکن ما روی زمین افتاده، پزشک لب زمین است، توپ در اوت است، گلر روی زمین افتاده، اوت را پرت کردند و همان بازیکنی که گلر مارا مصدوم کرد در آفساید ضربه زد و ۵ بار اشاره کمک داور که این توپ آفساید است هم نتیجه ای نداشت تا هنروری آن توپ را گل اعلام کند. دستور و حکمیت خود را روی کمک داور اعمال کرد. اگر بخواهند آموزش طرفداری از یک تیم را بدهند باید فیلم این صحنه که در اختیار داریم را نشان بدهند. شایبه نمیتوان گفت، من با یقین میگویم این گل مساله دار بود است. از دو زاویه فیلم را دارم که کمک داور هم در آن پیداست و مشخصا شایبه ای نبوده است. یک اشتباه دیگر هم داشتیم که این بار اشتباه بود و خبری از شایبه نبود. بابک داوری در یکی از دیدارها، ضربه دقیقه ۹۲ که بیرون از خط بود را به خداداد افشاریان که داور آن دیدار بود گل اعلام کرد. آن ضربه قهرمانی را از ما گرفت. یادم میآید در آن بازی افشاریان گفت قانون اجرا شده و برای اینکه اورا نجات دهیم با آمبولانس از زمین خارجش کردیم. افشاریان جانش را به من مدیون است.
دربی پنالتی داشت اما شایبه دار نبود
کریمی در خصوص تاکید ادامه دار افشاریان بر قانون و شایبه دار بودن داوری کنونی ایران گفت: من اکنون داوری را بلد نیستم و قوانین جدید را نمی دانم. کما اینکه مشهد جلوی ما ۱۲ نفره بازی کرد و ۳-۰ مقابل ما در استقلال اهواز بازنده شد. نمیخواهم برد پرسپولیس در دربی لوث شود اما انگار که در قانون جدید، صحنه ۱۸ قدم پرسپولیس، پنالتی گولسیانی بود. از فغانی که بالاتر نداریم، او این حرف را زده است و با احترام برای همه داوران، بهترین و بی بدیل ترین داور کشور ما فغانی بوده که او گفته است که این صحنه پنالتی است. هیچ داور مساله داری به جز هنروری که آن داستان را پیش آورد در فوتبالمان ندیده ام. آن هم تازه به ظن خودم شایبه داشت. در تمام ۳۰ سال حضورم چیزی ندیدم و شنیدم می گویند داور با قواعد روز آشنا نبوده است.
وی افزود: بنده از قوانین روز آگاهی ندارم و خیلی هم دنبال نمیکنم این قوانین و حتی در برنامه ورزشگاه بود که فهمیدم برای هیئترییسه قانون ۵۰ بازی ملی را گذاشتند اما برای جلوگیری از شائبهها اگر آقای افشاریان میخواهد عدالت برقرار شود باید با این داور برخورد کند. مگر بازیکنی که اشتباه میکند، جریمه نمیشود؟ پس برای داور هم باید این قانون اجرا شود اما روی رفیقبازی و رو در وارسی و فامیل بازی اعلام نمیکنند. مگر بازیکنی که به سینه داور کوبید و دو سال محروم شد چه اشتباهی کرده بود؟ آیا صدمه جانی به داور وارد شد؟ اما او دو سال محروم میشود برای داورها هم باید همین موضوع باشد. کشور المان دو تن از داورانش را به اتهام تبانی دو سال زندانی کرد و اعلام کرد که این داوران در تغییر نتایج نقش داشتند، اگر کمیته داوران ما هم اعلام کند دیگر شایعهها مطرح نمیشود اما وقتی سی میلیون نفر این اشتباه اشتباهات را می ببینند میگویند یک صلوات بفرستید و این موضوع جمع میشود و میرود
در فوتبال ما تمام مدیران موقتی هستند
کریمی در خصوص مافیا و دلالی در فوتبال گفت: کدام مربی است که بخواهد با بازیدادن به یک بازیکن ضعیف اعتبار و آبروی خودش را به خطر بیندازد؟ ضمن اینکه در فوتبال ما تمام مدیران موقتی هستند و سریعاً جابهجا میشوند؛ تیمهای بزرگ ما مثل پرسپولیس و استقلال همه دچار تغییر مدیریتی شدند و حتی در تیم تراکتور که به شکلی است که انگار یک کپسول قرار است مصرف شود و هر 8 ساعت احتمال یک تغییر در این باشگاه وجود دارد!
وی ادامه داد: کدام مربی است که بتواند با این شرایط در کارش موفقیت کسب کند؟ تا بازیکنان پشت مربی، مدیرعامل پشت مربی هیئتمدیره پشت مدیرعاملش نباشد، موفقیت کسب نمیشود و اینها زنجیر وارانه به هم متصل هستند.
من در اقتصاد تخصصی ندارم پس حرف نمیزنم
فیروز کریمی در مورد شرایط اقتصادی و اجتماعی این روزهای کشور گفت: من اصلاً در این مبحث تخصصی ندارم و وارد این حوزه نمیشوم همینقدر برای شما بگویم که ۱۵ سال پیش ۳۰۰ میلیون تومان پول داشتم و یکی از دوستانم که در کار ساختوساز بود به من پیشنهاد سرمایهگذاری داد اما یک دوستی به نام مهندس تقوی به من گفت بهجای ساختمان به کار پرورش اسب بروم، اصلانمی دانستم اسب چیست؛ ایشان به من پیشنهاد داد اسب کاسپین بخرم و پرورش دهم و در نهایت پولهایم را نابود کردم من در بحث اقتصاد چه بگویم.
حق مادران ما نیست که کنار همسر خود از سختی وضعیت معیشتی زار بزنند
وی ادامه داد: بحث گرانی جداست؛ مسوولان به هر روشی شده که باید به داد به مردم برسند! حق پدران ما این نیست که شرمنده زن و بچه خودشان باشند و حق مادران ما نیست که کنار همسر خود از سختی وضعیت معیشتی زار بزنند. مسوولان باید هرچه سریعتر به این مشکلات مردم رسیدگی کنند.
کریمی در خصوص خاطره جالبش در مورد آنفولانزا و افشین عنوان داشت: در برنامه مرحوم شفیع بود قبل از بازی مربیان دو تیم را به برنامه دعوت کردند و آقای شفیع از قطبی پرسید که چرا بازی قبلی در کسب نتیجه لازم ناموفق بودید که قطبی چون تسلطی زیادی به زبان فارسی نداشت، گفت بازیکن ما اینفولانزا گرفته بود. تا ایشان گفت اینفولانازا آقای شفیع گفتند که ببیند چقدر جنتلمن است. وقتی نوبت من شد و از من این سؤال را پرسید بنده این گونه پاسخ دادم که تیم ما شامل مشکل داوری شد و دو ایفساید اشتباه علیه ما گرفتند تا من گفتم ایفساید ایشان پرسید ایفساید چیست؟ بنده پاسخ دادم که آنفولانزا یک کلمه بینالمللی است و آقای قطبی این کلمه ر اینفولنزا کرد و جنتلمن شد. حالا من هم گفتم ایفساید شاید من هم جنتلمن شوم.
عزیزمحمدی مرا با چیزهای من درآوردی محروم میکرد
او در خصوص روحیه طنز خودش گفت: این بهخاطر این است که من واقعیتها را میگویم؛ شرایط جوری است که مثلاً وقتی من بازی را نمیتوانم زیر این نور پروژکتور ببینم و بازگو میکنم این میشود حاشیه، درصورتیکه این متن است! وقتی شرایط زمین را با کود صاف کردن یکسان دیدم گفتم این زمین را خوب شخم زدند و مرا جریمه کردند درصورتیکه اینها حقایق است. آقای عزیز محمدی مرا احضار میکرد و با چیزهای مندرآوردی بنده را محروم کردند.
وی ادامه داد: چرا فوتبال ما مثل سایر نقاط دنیا نیست؟ چرا نمیتوانیم مثل تیمهای اروپایی بازی کنیم؟ چون زمینهایی که در اختیار جوانان ما میگذارند پر از چاله است و بازیکن مجبور است اول توپ را استپ کند تا ثابت شود بعد پاس را بدهد که این باعث چند ضربی شکلگرفتن بازی است. تا زمانی که ما بهترین زمین را در اختیار تیمهای پایه ندهیم، فوتبال ما همین است و هیچ پیشرفتی نمیکند.
در ادامه گفتگو، فیروز کریمی در خصوص برخی اسامی و کلمات، نظر خود را اعلام کرد:
حسن عباسی؟
نمیشناسم
سردار ملاحی؟
نابغه مدیریتی
محمد طباطبایی؟
خدمت گذار فوتبال پایه
محمد دادکان؟
پر ادعا و نابودگر افرا شایسته
مصطفوی؟
خدمتگزار فوتبال و مدیری کاربلد
محمود احمدینژاد؟
ورزشیترین رییسجمهور ایران
ناصر حجازی؟
اسطوره فوتبال ایران
کیروش؟
نظمدهنده فوتبال مالی
امیر قلعهنویی؟
بهترین گزینه تیم ملی و نجاتدهنده فوتبال مالی
پاس تهران؟
جگرگوشه تمام پاسیها
استقلال؟
تیم مردمی و متعلق به نیمی از مردم ایران است.
پرسپولیس؟
تیمی باسابقه بسیار خوب، تیمی که در همان سالی قهرمانی من در آسیا با پاس، قهرمان جام در جام آسیا شد.
مهدی تاج؟
میتواند که به بهترین روش به فوتبال ما خدمت کند.
شهاب عزیزی خادم؟
اشکالش را بگوید که ما بدانیم چرا اورا برداشتند؟
حمید سجادی؟
بهترین دونده تاریخ ایران جانشین یک مرد غیرورزشی شده اما باید در دوره حضور ایشان ورزش شکوفا شود، دورهای که ایشان خیلی مطرح شد برای سقوط بالگردش بود و ما میگفتیم کاش هر روز بالگردش سقوط کند اما به خیر بگذرد که نامش در رسانهها مطرح شود. تنها جایی که میتوان به کشور خدمت کرد، ورزش است. ما در ورزش با وجود این همه محرکهای مخدری و... باید جوانان را نجات دهیم بهعلاوه بر اصول سلامتی ما در ورزش اصول اخلاقی هم به جا میگذاریم؛ من به بازیکنانم هم همیشه گفتم کسی که قبل از تمرین دست پدر و مادرش را نبوسد جایی در تیم من ندارد. این اصول اخلاقی از روح سالم میآید و روح سالم در بدن سالم هویدا میشود. با اینکه ورزش یک سرمایهگذاری دیر بازده است اما جامعه شادابی برای مردم ایران را به ایران میگذارد.
هادی چوپان؟
به او تبریک میگویم که برای کشورمان در عرصه جهانی افتخار کسب کرده و ما باید قدرشناس زحمات ایشان باشیم. برایش آرزوی توفیق دارم و امیدوارم ورزش ما قدرشناس او باشد.
علیرضا دبیر؟
برای کشتی ما تا زمانی که کشتی میگرفت خیلی زحمت کشید و همه بهخاطر دارند با کتف صدمهدیده برای کشورمان مدال گرفت، امیدوارم در همه سطوح کاریاش به آن دوران رجوع کند و ما دبیر کشتیگیر را میخواهیم.
بهترین رییس فدراسیون فوتبال؟
تیمسار نوآموز و آقای مصطفوی
بهترین دبیر فدراسیون فوتبال؟
دکتر اسدی
فیروز کریمی؟
ترجیح میدهم نظری ندهم اما اگر بخواهم چیزی بگویم، میگویم خیلی آقاست.
انتهای پیام/